ریخته میشود. امّا اگر به حضور رسول خدا بیاید و از کرده خود اظهار ندامت کند، پیامبر توبه و بازگشت افراد را پذیرفته و از گناه آنان میگذرد. کعب که به گفتار برادر خود کاملا اعتماد داشت به طرف مدینه حرکت کرد. هنگامی وارد مسجد شد که پیامبر آماده خواندن نماز صبح بود. وی با پیامبر برای نخستین بار نماز گزارد. سپس در کنار پیامبر نشست و دست روی دستش نهاد و گفت: ای پیامبر خدا! کعب از کرده خود پشیمان شده است و حالا آمده است که وفاداری خود را به آیین یکتاپرستی اظهار کند. اگر شخصا به حضور شما برسد، توبه او را میپذیری؟ پیامبر فرمود: آری. وی گفت: من همان کعب بن زهیر هستم. «کعب» برای جبران طعن و توهینهای گذشته، قصیده شیوایی را که قبلا در مدح و ثنای رسول خدا سروده بود، در محضر پیامبر و اصحاب وی در مسجد قرائت کرد. [1] این قصیده نغز، از بهترین قصاید کعب است و از روزی که این قصیده در حضور پیامبر خوانده شده است، مسلمانان به حفظ و نشر آن عنایت جستند. همچنین از طرف دانشمندان اسلامی شرحهایی بر آن نوشته شده و آن قصیده به صورت «لامیه» است و شماره بیتهای آن 58 است و مطلع آن چنین است: بانت سعاد فقلبی الیوم متبولمتیّم إثرها لم یفد مکبول او بسان شاعران دوران جاهلیت که قصاید خود را با خطاب به معشوقه و یا به اطلال و آثار ویران شده آغاز میکردند، قصیده خود را به یاد «سعاد»- که مورد علاقه و دختر عموی وی بود- آغاز کرده و میگوید: «سعاد» از من دور شده و قلب و دل من، امروز پارهپاره و به دنبال غیبت او خوار و ذلیل است و هنوز از بند علاقه وی آزاد نگردیده و در قید و بند او باقی است. تا آنجا که او در مقام عذرخواهی از کارهای زشت خود چنین میگوید: نبّئت أنّ رسول اللّه أودعنیو العفو عند رسول اللّه مأمون [1]. سیره حلبی، ج 3، ص 242.