نگارنده فلسفه سوگندهای وارد در این آیهها را پرسید. لحن سؤال حاکی بود که این نوع سوگندها در نظر او فاقد اهمیت است. از این رو، در برابر آن لب نازک میکرد و سر تکان میداد و میگفت: «سوگند، به اسبان نفسزن و جرقههای جهنده از لای سم و سنگ چه معنایی دارد؟ نگارنده در جواب وی، این مطلب را یادآور شد که سوگند به اسبان مجاهدان و سربازان پیکارگر، یا قسم بر جرقههای جهنده از لابهلای سم و سنگ، ترسیمگر اهمیت جهاد و پیکار بر ضد ستمگران است. این سپاه پیکارگر، نه تنها خود سودمند و ارزشمند است، بلکه اسبان آنها و جرقههای جهنده از زیر سم آنان نیز، مقدساند چه ارزشی بالاتر از اینکه جهادگران، در پرتو این وسایل، کمر ظالمان و ستمگران را میشکنند و بشر را از زیر یوغ تعدی و تجاوز آنان میرهانند. قرآن از این طریق، یعنی با مقدس شمردن مرکبهای مجاهدان و همهمه نفسها و جرقههای آنان، افراد با ایمان را به جمعآوری نیرو، برای شکستن سدهای آهنین که ملتها را در میان آنها زندانی کردهاند، دعوت میکند. گروه آزادیبخش، نه تنها خودشان مقدساند، بلکه اسبها و صدای نفسها و برق پاهای آنها نیز شرافت دارد و امروز، آن اسبها به مرکبهای تندرو زمینی و همهمه نفسهای آنها به غرش هواپیماها تبدیل یافته و بسان وسایل عصر رسالت، هالهای از قداست و شرافت آنها را فراگرفته است. [1] این بود خلاصه غزوه «ذات السلاسل» که مفسران و تاریخنویسان شیعه با اسناد صحیح آن را ضبط کردهاند، ولی تاریخنویسان اهل تسنن، مانند طبری [2] حادثه را طور دیگر نقل کردهاند و با آنچه ما در اینجا نقل کردیم فرق زیادی دارد. بعید نیست که «ذات السلاسل» نام دو غزوه باشد که هر کدام از دو گروه به نقل یکی پرداخته و به [1]. در مورد سوگندهای قرآن و ارزش خصوص این سوگند، به کتاب سوگندهای قرآن، نگارش دوست عزیز آقای ابو القاسم رزاقی، که با مقدمه این جانب انتشار یافته است؛ مراجعه فرمائید. [2]. تاریخ طبری، ج 3، ص 30؛ سیره حلبی، ج 3، ص 190- 191 و واقدی، المغازی، ج 2، ص 769- 774.