صرف هزینههای سنگین، بتپرستان عرب را بر ضد مسلمانان برانگیزند و صحنه نبرد احزاب، بار دیگر تکرار شود. به خصوص که تعصب یهود به آیین خود، بیش از علاقه مردم قریش به بتپرستی بود و برای همین تعصب کور بود که هزار مشرک اسلام میآوردند، ولی یک یهودی حاضر نبود دست از کیش خود بردارد! عامل دیگری که پیامبر را مصمم ساخت، قدرت خیبریان را درهم شکند و همه آنها را خلع سلاح کند و حرکتهای آنان را زیر نظر افسران خویش قرار دهد، این بود که او با ملوک و سلاطین و رؤسای جهان مکاتبه کرده و همه آنان را با لحن قاطع به اسلام دعوت کرده بود. در این صورت هیچ بعید نبود که ملت یهود آلت دست کسری و قیصر شوند و با کمک این دو امپراتور، برای گرفتن انتقام کمر ببندند و نهضت اسلامی را در نطفه خفه سازند و یا خود امپراتوران را بر ضد اسلام بشورانند، چنان که مشرکان را بر ضد اسلام جوان شورانیدند. خصوصا، در آن زمان ملت یهود در جنگهای ایران و روم، با یکی از دو امپراتور همکاری داشت. از اینرو، پیامبر لازم دید که هرچه زودتر این آتش خطر را برای ابد خاموش سازد. بهترین موقعیت برای این کار همین موقع بود، زیرا فکر پیامبر با بستن پیمان حدیبیه، از ناحیه جنوب (قریش) آسوده بود. وی میدانست که اگر دست به ترکیب تشکیلات یهود بزند، قریش دست کمک به جانب یهود دراز نخواهد کرد. همچنین برای جلوگیری از کمک کردن سایر قبایل شمال، مانند تیرههای «غطفان» که همکار و دوست خیبریان در جنگ احزاب بودند، تدابیر دیگری اندیشید. روی این انگیزهها، پیامبر گرامی فرمان داد که مسلمانان برای تسخیر آخرین مراکز یهود در سرزمین عربستان، آماده شوند و فرمود: فقط کسانی میتوانند افتخار شرکت در این نبرد را به دست آورند که در صلح «حدیبیه» حضور داشتهاند و غیر آنان میتوانند داوطلبانه شرکت کنند، ولی از غنایم سهمی نخواهند داشت. پیامبر «غیله لیثی» را جانشین خود در مدینه قرار داد و پرچم سفیدی به دست علی علیه السّلام داد و فرمان حرکت صادر کرد. برای اینکه کاروان آنها زودتر به مقصد برسد، اجازه داد که