بزرگ مطرح ساخت. وی روزی به یاران خود چنین فرمود: بامدادان همگی حاضر شوید تا امر مهمی را با شما در میان بگذارم. فردای آن روز، پس از ادای فریضه صبح به یارانش فرمود: بندگان خدا را نصیحت کنید؛ کسی که سرپرست امور مردم شد و در هدایت و راهنمایی آنان نکوشید، خدا بهشت را بر او حرام کرده است. برخیزید و پیک رسالت، در نقاط دور دست شوید و ندای توحید را به سمع جهانیان برسانید، ولی هرگز مانند شاگردان حضرت عیسی با من مخالفت نکنید. از حضرتش سؤال کردند که آنها چگونه با عیسی (ع) از در مخالفت وارد شدند؟ فرمود: او نیز مانند من گروهی را مأمور ساخت که پیک رسالت در نقاطی باشند، دستهای که راه آنها نزدیک بود، فرمان او را پذیرفتند، ولی کسانی که راه آنها دور بود، از پذیرفتن فرمان وی سرپیچی کردند. سپس، پیامبر شش نفر از ورزیدهترین افراد را طی نامههایی- که رسالت جهانی آن حضرت در آنها منعکس بود- به نقاط مختلف روانه کرد. بدین ترتیب، سفیران هدایت در یک روز رهسپار سرزمینهای ایران، روم، حبشه، مصر، یمامه، بحرین و حیره (اردن) شدند. [1] وقتی نگارش و تنظیم نامههای پیامبر پایان یافت، افرادی که از وضع دربارهای آن روز اطلاع داشتند، به پیامبر عرض کردند که باید نامهها را مهر بفرمایید، زیرا زمامداران جهان نامه بیامضا را (امضای آن روز با مهر بود) نمیخوانند. از این نظر به دستور پیامبر، انگشتری از نقره برای او تهیه گردید که جمله «محمد رسول اللّه» در سه سطر بر آن حک شده بود. شکل حکاکی آن طوری بود که لفظ «اللّه» در بالا و «رسول» در وسط و «محمد» در زیر قرار گرفته بود و این دقت برای حفظ از جعل و تزویر بود و خواننده باید امضا را از پایین شروع کرده به لفظ اللّه برسد وی حتی به این اکتفا نکرد و پاکت نامه را با موم خاصی (به جای «لاک» امروز) [1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 606؛ الطبقات ابن سعد، ج 1، ص 264 و سیره حلبی، ج 2، ص 240.