و ابقای آنها کوشا است و از این راه میتواند قلوب گروهی را که آیین آن حضرت را با شئون ملی و مذهبی خود صد در صد مخالف میدانستند، به خود جلب کند و از وحشت آنان بکاهد. ثانیا، اگر مسلمانان در این راه با موفقیت روبهرو شوند او فرایض عمره را آزادانه در مسجد الحرام، در برابر دیده هزاران عرب مشرک انجام دهند؛ این عمل، تبلیغ عظیمی از آیین اسلام خواهد بود، زیرا در این ایام که مشرکان، از تمام نقاط عربستان در آن سرزمین گرد خواهند آمد، اخبار مسلمانان را به وطن خود خواهند برد و از این طریق ندای اسلام به نقاطی که پیامبر نمیتوانست در آن روز به آن نقاط مبلغ اعزام کند، خود به خود خواهد رسید و اثر خواهد گذاشت. ثالثا: پیامبر، احترام ماههای حرام را در مدینه یادآور شد و فرمود: «ما فقط برای زیارت خانه خدا میرویم» و به مسلمانان دستور داد که از حمل هر نوع اسلحه، جز شمشیری که مسافر در حال سفر همراه خود حمل میکند، خودداری کنند. این مطلب، عواطف و تمایلات بسیاری از اجانب را به جانب اسلام جلب کرد، زیرا بر خلاف تبلیغات سوئی که قریش درباره اسلام انجام داده بود؛ همگی دیدند که پیامبر گرامی همانند دیگران، جنگ را در این ماهها حرام دانسته و خود طرفدار بقای این سنّت دیرینه است. رهبر عالی قدر اسلام با خود میاندیشید که اگر در این ره توفیقی نصیب مسلمانان شود، مسلمانان به یکی از آرزوهای دیرینه خود نائل خواهند شد. همچنین، دور افتادگان از وطن، از خویشان و دوستان خود، تجدید دیدار خواهند کرد و اگر قریش از ورود آنها به سرزمین حرم جلوگیری کنند، حیثیت خود را در جهان عرب از دست میدهند. زیرا نمایندگان عموم قبایل بیطرف، خواهند دید که قریش با دستهای که عازم زیارت کعبه و انجام فرایض عمره بودند و سلاحی، جز سلاح مسافر همراه نداشتند چگونه معامله کردند، در صورتی که «مسجد الحرام» به عموم عرب تعلق دارد و