افتاد. زید احساس کرد که پیامبر به زینب علاقهمند شده است و روی علاقه مفرطی که به پیامبر داشت، حضور پیامبر گرامی شرفیاب شد و موضوع طلاق زینب را پیش کشید تا کوچکترین مانعی برای پیامبر درباره ازدواج با زینب نباشد. پیامبر به طور مکرر او را از طلاق دادن همسرش نهی کرد، ولی سرانجام همسر خود را طلاق داد و رسول خدا با او ازدواج کرد. خاورشناسان به جای بررسی سند تاریخ، به متن این تاریخ مجعول قناعت نکرده و آن قدر به آن پیرایه بستهاند که به صورت افسانههای هزار و یک شب درآمده است. به طور مسلم، کسانی که با سیره پاک پیامبر اسلام آشنائی دارند، اصل و فرع این تاریخ را زاییده خیال و اوهام میدانند و آن را با صفحههای درخشان زندگی رسول گرامی کاملا مخالف میبینند، حتی دانشمندانی مانند «فخر رازی» و «آلوسی» با صراحت هرچه تمامتر به تکذیب این تاریخ برخاسته و میگویند: دشمنان اسلام به جعل آنها دست زده و در میان نویسندگان مسلمان منتشر کردهاند. [1] چگونه میتوان گفت که بر این قطعه تاریخی طبری و ابن اثیر معتقد بودهاند؛ در صورتی که دهها برابر مخالف آن را نقل کرده و ساحت آورنده اسلام را از هرگونه آلایش مبرا دانستهاند. به هر حال ما علایم و نشانههای ساختگی بودن این قسمت را در این صفحهها منعکس کرده و موضوع را روشنتر و بینیازتر از این میدانیم که به دفاع بیشتری بپردازیم. 1. تاریخ مزبور با سند قطعی اسلام و مسلمانان مخالف است، زیرا قرآن به شهادت آیه 37 سوره احزاب میگوید: ازدواج پیامبر با زینب، به منظور ابطال سنت باطل عرب بود که کسی حق ندارد همسر پسر خوانده را بگیرد و آن هم به فرمان خداوند صورت گرفته است، نه به منظور علاقهمندی و دلباختگی و هیچ کس این [1]. مفاتیح الغیب رازی، ج 25، ص 212 و روح المعانی جزء 22، ص 23- 24.