خود «خدیجه» خرید، وی نیز پس از ازدواج، او را به محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم بخشید. روحیات پاک و عواطف عالی و اخلاق نیک پیامبر باعث شد که زید شیفته وی شود، حتی آنگاه که پدر «زید» برای پیدا کردن فرزند خود وارد مکه شد و از ساحت مقدس «محمد» خواست که او را آزاد سازد، تا او را به سوی مادر و فامیل ببرد، زید حاضر به مراجعت نشد و محضر پیامبر را بر همه چیز (از دیار و وطن و خویشاوندان) ترجیح داد و رسول خدا او را در ماندن و یا مراجعت به وطن مختار ساخت. این جذبه معنوی و عواطف قلبی از دو طرف بود. اگر زید از صمیم دل شیفته اخلاق و عواطف حضرت بود، پیامبر نیز متقابلا او را دوست میداشت؛ تا آنجا که او را به فرزندی برگزید و مردم به او، به جای زید بن حارثه، «زید بن محمد» میگفتند. پیامبر، برای رسمی شدن این موضوع، روزی دست زید را گرفت و به مردم قریش خطاب کرد و فرمود: این فرزند من است، و ما از یک دیگر ارث میبریم. این علاقه قلبی هم چنان باقی بود، تا اینکه زید در جنگ موته به شهادت رسید و پیامبر از مرگ او بسان مرگ یک فرزند متأثر شد. [1] زید با دختر عمه پیامبر ازدواج میکند
یکی از اهداف مقدس پیامبر گرامی این بود که فاصلهها را کمتر سازد و افراد بشر را تحت لوای انسانیت و پرهیزگاری گردآورد و ملاک فضیلت و شخصیت را فضایل اخلاق و سجایای انسانی معرفی کند. بنابراین، میبایست هرچه زودتر، رسوم زشت کهن عرب (دختران اشراف نباید با طبقه تهی دست ازدواج کنند) را بکوبد و چه بهتر که این برنامه را از فامیل خود آغاز کند و دختر عمه خود «زینب» را که نوه عبد المطلب
[1]. «ر. ک: اسد الغابه»؛ «الاستیعاب و الاصابة»، ماده «زید».