گاوهای نر و ماده را برای نوشیدن آب، کنار جوی آب میبردند، گاهی میشد که گاوهای نر آب مینوشیدند، ولی گاوهای ماده لب به آب نمیزدند، آنان تصور میکردند که علّت امتناع، همان وجود دیوها است که در میان شاخهای گاو نر جا گرفتهاند و نمیگذارند گاوهای ماده آب بنوشند و برای راندن دیوها به سر و صورت گاوهای نر میزدند. [1]
3. شتر سالمی را داغ میزدند تا دیگری بهبودی پیدا کند
اگر در میان شتران، بیماری پیدا میشد و یا قرحه و تاولی در لب و دهان آنها ظاهر میگردید؛ برای جلوگیری از سرایت این بیماری، شتر سالمی را میآوردند، لب و بازو و ران او را داغ میکردند. البته علت این کار روشن نیست، گاهی احتمال میدهند که جنبه پیشگیری داشته و یک نوع معالجه علمی بوده است، ولی از آن نظر که از میان شتران زیاد فقط به سر یک شتر چنین بلایی را میآوردند، میتوان گفت که یک عمل خرافی بوده و علل موهومی داشته است.
4. شتری را در کنار قبری حبس میکردند، تا صاحب قبر هنگام قیامت پیاده محشور نشود
اگر مرد بزرگی فوت میکرد، شتری را در کنار قبرش در میان گودالی حبس میکردند و آب و علف به آن نمیدادند که بمیرد تا متوفّی روز رستاخیز بر آن سوار شود و پیاده محشور نگردد.
5. شتری را در کنار قبر پی میکردند
از آنجا که شخص متوفّی، در دوران زندگی برای عزیزان و مهمانان خود، شتر نحر
[1]. شاعر عرب زبان در این باره که گاو نر به جرم آب نخوردن گاو ماده زده میشد، چنین میگوید: فإنّی إذا کالثور یضرب جنبهإذا لم یعف شربا و عافت صواحبه