میشد. پس از کشته شدن اسود مخزومی، سه نفر از دلاوران نامی قریش، از صفوف قریش بیرون آمدند و مبارز طلبیدند. این سه نفر عبارت بودند از: «عتبه»، برادرش «شیبة» فرزندان «ربیعه» و فرزندان عتبه «ولید». هر سه نفر غرق در سلاح در وسط میدان غرش کنان، اسب دوانیده هماورد طلبیدند. سه جوان رشید از جوانان انصار، به نامهای: «عوف»، «معوذ» و «عبد اللّه رواحه» برای نبرد آنان از اردوگاه مسلمانان به سوی میدان آمدند. وقتی «عتبه» شناخت که آنان از جوانان مدینه هستند، گفت: ما با شما کاری نداریم. سپس یک نفر داد زد: محمد! کسانی از اقوام ما که هم شأن ما هستند، آنها را به سوی ما بفرست. [1] پیامبر رو به «عبیده»، «حمزه» و «علی» کرد و فرمود: برخیزید. سه افسر دلاور سر و صورت خود را پوشانیده روانه رزمگاه شدند. هر سه نفر خود را معرفی کردند. «عتبه» هر سه نفر را برای مبارزه پذیرفت و گفت همشأن ما شما هستید. برخی میگویند در این نبرد هر یک از رزمندگان به دنبال همسالان خود رفت و جوانترین آنان علی علیه السّلام با ولید دایی معاویه و متوسطترین آنان حمزه با عتبه جد مادری معاویه و عبیده که پیرترین آنان بود با شیبه شروع به نبرد کردند، ولی ابن هشام میگوید: هماورد «حمزه» «شیبه» و طرف نبرد «عبیده» «عتبه» بوده است. اکنون ببینیم که کدام یک از این دو نظر صحیح است؟ با در نظر گرفتن دو مطلب، حقیقت روشن میگردد: 1. مورخان مینویسند: علی و حمزه رزمنده مقابل خود را در همان لحظه نخست به خاک افکندند. سپس هر دو پس از کشتن رقیبان خود به کمک «عبیده» شتافتند و طرف نبرد او را کشتند. [2] 2. امیر مؤمنان در نامهای که به معاویه مینویسد چنین یادآوری میکند: و عندی السّیف الذی اعضضته بجدّک و خالک و أخیک فی مقام واحد؛ شمشیری [1]. یا محمد أخرج إلینا أکفاءنا من قومنا. [2]. تاریخ طبری، ج 2، ص 148 و سیره ابن هشام، ج 1، ص 625.