لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ؛ من آنچه را شما میپرستید عبادت نمیکنم و شما نیز پرستنده خدای من نخواهید بود. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی 330 افسانه غرانیق چیست؟ ..... ص : 329 این حال، پیامبر علاقهمند بود که با قریش کنار بیاید و با خود میگفت: ای کاش! دستوری نازل میگردید که فاصله ما را از قریش کمتر میساخت. روزی در کنار کعبه با صدای دلنشین خود، سوره و النجم را میخواند؛ هنگامی که به این دو آیه رسید: أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی، وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری [1]؛ مرا از «لات» و «عزّی» و «منات» (نامهای بتان بتپرستان بودند) خبر دهید. ناگهان شیطان بر زبانش این دو جمله را جاری ساخت: «تلک الغرانیق العلی، منها الشّفاعة ترتجی؛ اینها غرانیق [2] عالیمقامند، شفاعت آنها مورد رضایت است.» سپس باقی آیات را خواند. هنگامی که به آیه سجده رسید، [3] خود پیامبر و تمام حاضران اعم از مسلمان و مشرک در برابر بتها سجده کردند؛ جز «ولید» که بر اثر پیری موفق به سجده نشد. غلغله و شادی در مسجد بلند شد و مشرکان گفتند: «محمد» خدایان ما را به نیکی یاد کرده است. خبر صلح «محمد» با قریش به گوش مهاجران مسلمان حبشه رسید و این صلح وسیلهای شد که گروهی از آنها از اقامتگاه خود (حبشه) برگشتند، ولی پس از بازگشت، دیدند، وضع دو مرتبه دگرگون شده و فرشته وحی بر پیامبر نازل شده و او را بار دیگر به پیکار با مشرکان مأمور ساخته و گفته است که این دو جمله را شیطان بر زبان تو جاری ساخته است و من هرگز چنین جملههایی نگفته بودم. در این مورد، آیههای 52 تا 54 سوره حج نازل شد. طبری [4] به افسانه غرانیق اشاره کرده و خاورشناسان نیز آن را با آب و تاب بیشتری نقل کردهاند. [1]. نجم (53) آیه 19 و 20. [2]. غرانیق چنان که خواهد آمد جمع غرنوق یا غرنیق است که به معنی یک نوع مرغ آبی یا جوان خوشرو میآید. [3]. فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا که آخرین آیه سوره است. [4]. تاریخ طبری، ج 2، ص 75- 76.