responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 282


داوری ولید

ولید ثروت فراوانی داشت و بسیاری از مشکلات عرب، به دست او گشوده می‌شد. گروهی از قریش، برای حلّ مشکل نفوذ اسلام در تمام خانه‌ها به سراغ وی رفته و قضاوت او را درباره قرآن محمد خواستند و گفتند: آیا قرآن «محمد» سحر و جادو است، یا کهانت است، یا خطابه و سخنرانی‌هایی می‌باشد که او ساخته است.
دانای عرب، در این باره از آن‌ها مهلت خواست تا نظر خود را پس از استماع قرآن بیان کند. سپس از جای خود بلند شد و در حجر اسماعیل کنار پیامبر نشست و گفت:
پاره‌ای از اشعارت را بخوان. [1]
پیامبر فرمود: آنچه که من می‌خوانم شعر نیست، بلکه کلام خداست که آن را برای هدایت شما فرو فرستاده است. سپس ولید تقاضای تلاوت آن را کرد. پیامبر گرامی سیزده آیه، از آیات آغاز سوره «فصلت» را تلاوت نمود. هنگامی که پیامبر به این آیه رسید:
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ؛ هرگاه روی بگردانند بگو من شما را از صاعقه‌ای مانند صاعقه عاد و ثمود، برحذر می‌دارم؛ «ولید» سخت به خود لرزید، موهای او بر بدنش راست شد. [2] با حالت بهت زده‌ای، از جای خود بلند شد و راه خانه خود را پیش گرفت. چند روزی از خانه بیرون نیامد، به گونه‌ای که قریش او را به باد مسخره گرفتند و گفتند که «ولید» راه نیاکان خود را ترک گفته و راه «محمد» را پیش گرفته است. [3]
طبرسی می‌گوید: روزی که سوره «غافر» بر پیامبر نازل گردید، وی با صدای جذّابی به منظور ابلاغ آیات الهی آن را می‌خواند. اتفاقا ولید نزدیک پیامبر نشسته بود



[1]. یا محمّد أنشدنی شعرک.
[2]. و قامت کلّ شعرة فی بدنه.
[3]. اعلام الوری، ص 27- 28 و بحار الانوار، ج 17، ص 211- 222.
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 282
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست