بنگارد، تا جوانان علاقهمند به داستان را، به خواندن زندگانی پیامبر تشویق کند. این خود هدفی است مقدس و قابل تقدیر، ولی به شرط این که با موازین مذهبی و دینی منطبق باشد. اما متأسفانه، صفحههای کتاب مزبور گواهی میدهد که ضعیفترین روایات و خرافیترین داستانها، مدرک نویسنده است و گاهی چندین برابر نیز، از طرف خود بر آن میافزاید. داستان فاطمه «خثعمی» همان بود که گفتیم و بر فرض این که یک داستان اساسی باشد، متن جریان همان است که از منابع اولیه تاریخی نگارش یافت. [1] نویسنده کتاب پیامبر، دهها پیرایه زننده که در نتیجه، از عظمت و منزلت خاندان بنی هاشم و به ویژه از تقوا و پرهیزکاری پدر ارجمند رسول گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلّم میکاهد، بر آن اضافه کرده و از این طریق خواسته است، داستانی را که در نظر اهل دقت و بصیرت بیاساس است، خواندنیتر سازد. اطوار دخترک سادهلوح عرب، فاطمه خثعمی را چنان توصیف کرده که گویا وی مدتها نقش هنرپیشگی بر عهده داشته است. عشق و علاقه «عبد اللّه» را به این دختر، چنان توصیف کرده که کوچکترین تناسبی با مقام رفیع عبد اللّه ندارد که دست تقدیر، نور نبوت و تقوا را در صلب وی به ودیعت نهاده است. [2] [1]. علاوه بر مدارک قبلی «ر. ک: سیره ابن هشام، ص 168» و از امامیه به کتاب مناقب، و بحار الانوار، ج 15، ص 114. [2]. خوانندگان باید توجه کنند، پارهای از مطالب کتاب مزبور، از روی مدارک تاریخی نوشته شده و برخی از مقدمات و مؤخرات مطالب آن، جنبه داستانی و رمانی دارد و قسمت بیشتری از مطالب آن از نوشتههای غربیان گرفته شده که هیچ گونه وضع روشنی پیش ما ندارد؛ مثلا در صفحه 102، جریان مراسم شب عروسی عبد اللّه و کیفیت رقصهای عربی و این که در شب عروسی وی با «آمنه» دویست دختر باکره به واسطه عشق به عبد اللّه، از حسادت جان دادند- از کتاب انحطاط و سقوط امپراتوری روم، تألیف گیبون، نقل شده است. از این جهت به خوانندگان این کتاب سفارش میکنیم که هنگام مطالعه، در نقاط ضعف و قوت آن کتاب دقت بیشتری به عمل آورند.