خواهم از آن لب نمکینت تبسّمی
یاللعجب شکر ز نمکدانم آرزوست
بنما میان ظلمت گیسو رخت که من
در شب، فروغ مهر درخشانم آرزوست
بی باده وقت شد که رود روحم از بدن
ساقی بیا که باده ریحانم آرزوست
من تشنه مردم و لبِ تو آب زندگی است
بنمای لب که چشمه حیوانم آرزوست
"گلزار" شد چو لاله دلم داغدار هجر
یک دم وصال آن گل خندانم آرزوست
تک بیت هایی از گلزار
چنان از عشق لیلی طلعتان "گلزار" شد شیدا
که مجنون می شود، کس بوید ار برگ گیاهش را
"گلزار" پای رفعتش از نه فلک گذشت
تا جای در پناه شه انس و جان گرفت
سایه پیر مغان جوی چو "گلزار"
تا شوی ایمن ز آفتاب قیامت
کار "گلزار" نه امروز کشیده به جنون
روزگاری است که دیوانه مه سیماییست
فتاد عکس تو ای گل به دیده "گلزار"
که عالمش به نظر سر به سر گلستان است