responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گلزار فضیلت : مشاهیر مدفون در تکیه فاضل هندی در تخت فولاد اصفهان نویسنده : قاسمی، رحیم    جلد : 1  صفحه : 98

نموده، و درباره مؤلّف آن فرموده که آن مرحوم اوثق ائمّه جماعت اصفهان بود و مقاماتی عالی داشت، و ما اظلّت الخضراء علی اصدق لهجه منه؛ که نوشته اند در آن کتاب که: صالح آباد را خیال غصب نمودن داشتند و او از من و دیگران بود. برای تصرف، بعضی را فرستادند و مذاکرات نتیجه ای نداد. عریضه ای حضور مقدس امام عجّل الله فرجه الشریف نوشتم و در رودخانه انداختم و رفتم تخت فولاد در خرابه ای مشغول دعای ندبه با تضرّع شدم. مکرر می گفتم: هل الیک یا من احمد سبیل فتلقی؟ ناگاه صدای سم اسبی شنیدم. دیدم عربی سواراسب ابلقی است و رو به قبله می رفت. نگاهی به من کرد و غائب شد. از این مشاهده قلبم راحت شد و اطمینان به اصلاح پیدا

شد. در یک شب بعد، امر به خوبی اصلاح شد. و در خواب مکرر حضرتش را می دیدم به همین شمایل بوده".[1]

مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی این واقعه را به گونه مفصّل از آیه اللّه نجفی نقل نموده است. وی در دفتر خطی حکایات خود می نویسد:

عالم جلیل و محقق بصیر، فقیه کامل، عالم عابد، زاهد متقی، آقای حاج شیخ مهدی نجفی مسجد شاهی اصفهانی در شب یکشنبه دوازدهم ماه شعبان المعظم سال 1375 قمری در بالای منبر مسجد شاه پس از اداء فرایض مغرب و عشاء حکایت فرمود از قول عالم بزرگوار و فیقه نامدار، السید الجلیل الزاهد التقی ، السید محمّد جواد خراسانی مشهور به جارچی که ایشان فرموده بودند که وقتی ملکی داشتم موسوم به صالح آباد، از املاک موروثی و پدری ما بود. افتخار الدوله خواهر ظلّ السلطان به اشتباه کاری آن را خالصه قلمداد کرد و از شاه قران گرفت و می خواست ملک را تصرف نماید. من به هر وسیله ای که ممکن بود متشبث شدم و ردّ آن ممکن نشد و خلاصه مرحوم آقای حاج شیخ محمّد تقی آقا نجفی فرمودند



[1] 106. العبقری الحسان ج 5 ص 408.
نام کتاب : گلزار فضیلت : مشاهیر مدفون در تکیه فاضل هندی در تخت فولاد اصفهان نویسنده : قاسمی، رحیم    جلد : 1  صفحه : 98
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست