تعصّب حزبى و گروهى ديدند و شاهد
پرخاشگرى آنان بودند تا به مال و منال دنيا و حرام آن برسند، فقهايى كه تعصّب حزبى
و گروهى آنان باعث مىشود: فردى كهمستحق رفع و رجوع از مشكلاتش مىباشد- اما بدليل
آن كه جزو حزب و گروه آنان نيست و يا مخالف حزب و دستهى آنان مىباشد- را به هر
قيمت مورد حمله قرار دهند؛ اگر چه مىتوانستند مشكل او را اصلاح نمايند و از تباهى
نجاتش دهند. و ازطرفى كسى كه از حزب و گروه خودشان باشد را با انواع ناز و نعمت
نوازش مىكنند اگر چه شايتهى ذلت و تحقير باشد. بدانيد هر كس از از چنين فقهايى
تقليد كند او نيز مانند قوم يهود است كه خداوند متعال آنان را بدليل تقليد از
فقهاى فاسقشانمورد ملامت قرار داده است. اما آن دسته از فقهايى كه در برابر هواى
نفس خويشتن دارند و در حفظ و حراست از حريم دين محكم و استوارند و با خواستهها و
اميال شخصى و شيطانى خود در ستيزند و از طرفى در مقابل دستورات الهى مطيع
وفرمانبردارند، برعموم مردم لازم و واجب است كه از ايشان تقليد كنند. البته
فقيهانى كه داراى اين شرايط هستند عدهى محدودى از ميان فقها مىباشند، و نه همهى
آنان. بدانيد و آگاه باشيد: فقيهانى كه چون فقهاى عامه سوار بر مركب زشتىها
وپستىها شدهاند، از هيچ حرمت و احترامى برخوردار نيستند و نبايد به آنان اعتماد
كنيد و اگر از قول ما چيزى براى شما نقل كردند هرگز به سخن آنان اهميّت ندهيد و از
آنان نپذيريد».
اين
بود كلام گهر بار امام صادق در مورد تشخيص هويت عالمان و فقيهان دين، كه مردم بايد
شرايط مطرح شدهى در اين حديث را مد نظر قرار دهند.