كفالت
همانند رهن وثيقهاى است براى اطمينان از استيفاى حق، جز اينكه رهن در مورد اموال
و كفالت در مورد اشخاص مىباشد.
(مسأله
1368) كفالت آن است كه شخصى به شخص ديگرى تعهد مىسپارد كه شخص سوّم را هر
وقت كه بخواهد و يا در وقت مشخصى در نزد او حاضر نمايد، به طورى كه اگر او حاضر
نشود خود به جاى او حضور پيدا كند.
(مسأله
1369) كسى كه كفالت مىكند و اين تعهد را مىسپارد، «كفيل» ناميده مىشود.
كفالت
مشهور و معهود آن است كه كفيل متعهد شود كه طرف را در وقت تعيين شده در محل تعيين
شده حاضر نمايد، ولى آنچه در زمان ما شايع گرديده كه شخص متعهد مىشود كه اگر
بدهكار بدهى خود را در سر موعد پرداخت نكند، كفيل بهجاى او پرداخت كند، ظاهرا
مانعى ندارد و چنين تعهدى نافذ مىباشد.
(مسأله
1370) در اين كفالت ذمه بدهكار برىء نمىشود و او بايد در سر موعد بدهى
خودش را بپردازد، اگر خوددارى كند كفيل موظف مىشود كه بر اساس كفالت خود بدهى او
را پرداخت نمايد.
(مسأله
1371) فرق اين كفالت با ضمان اين است كه در ضمان به محض اينكه كسى ضامن
مىشود، ذمه ضامن مشغول مىشود و ذمه طرف فارغ مىگردد، به خلاف كفالت، كه ذمه طرف
فارغ نمىشود.
(مسأله
1372) اگر تاجرى با كسى معامله نمىكند از ترس اينكه پولش را ندهد يا
نتواند بدهد، شخصى مىگويد: نترس، با او معامله كن، هر ضررى از او برسد من كفيل
هستم و جبران مىكنم، او نيز به اتّكاى كفالت او با آن شخص معاملهمىكند. در اينجا
نيز اين كفالت نافذ است.
(مسأله
1373) اگر كسى بدون اجازه بدهكار از طرف او كفيل شود، پس از پرداخت بدهى
او نمىتواند به او مراجعه كند.