نام کتاب : بيان در علوم و مسائل كلى قرآن (فارسي) نویسنده : الخوئي، السيد ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 145
معارضه با سوره فاتحهاين مرد خيال باف در مقام معارضه با سوره فاتحه چنين مى گويد:
«الحمد للرّحمن، ربّ الاكوان، الملك الدّيّان، لك العبادة و بك المستعان، اهدنا صراط الايمان.»[1] او خيال كرده است كه اين جملات تمام نكات و معانى سوره حمد را در بر دارد و از آن سوره، كوتاه تر هم مى باشد.
ما به نويسنده اى كه در تشخيص گفتار سست از گفتار وزين تا اين درجه منحط و
كوتاه فكر باشد، چه بگوييم؟! بهتر اين بود كه وى قبلا گفتار خويش را به
دانشمندان مسيحى كه با اسلوب كلام عرب و فن بلاغت آشنايى دارند، نشان مى
داد و خود را بدين گونه رسوا و مفتضح نمى ساخت.
راستى او تا اينجا هم تشخيص نداده است كه اگر يك نفر شاعر و يا نويسنده
بخواهد با گفتارى در مقام معارضه بيايد، بايد در مقابل آن، كلامى بياورد كه
با داشتن استقلال در الفاظ و تركيب و اسلوب مخصوص به خود، حد اقل در يك
جهت و در يك هدف با آن متحد و يكسان باشد.
معناى معارضه اين نيست كه شخصى در مقام معارضه با يك كلام فصيح از اسلوب و
تركيب آن، تقليد كند و تنها بعضى از الفاظ و كلمات آن را تغيير دهد و كلام
ديگرى از آن بسازد و نام اين عمل را معارضه بگذارد اگر معناى معارضه اين
باشد، مى توان با هر كلامى معارضه نمود و اين آسان ترين راهى بود براى
اعرابى كه با پيامبر(ص) معاصر بودند، ولى چون آن ها با اسلوب معارضه آشنا
بودند و رموز بلاغت قرآن را درك مى كردند، اين بود كه زير بار معارضه با
قرآن نرفتند و بر عجز و ناتوانى خويش اعتراف نمودند؛ عده اى ايمان آوردند و
عده ديگرى آن را به سحر و جادو نسبت داده، گفتند:(إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ.)[2] گذشته از اين، چگونه مى توان اين جملات را كه آثار تكلّف و تصنّع در آن ها نمايان است با سوره فاتحه مقايسه نمود؟!
[1]
سپاس خداى بخشايش گر را، پروردگار هستى ها، پادشاهى كه پاداش دهنده است.
پرستش براى تو و استعانت از توست؛ ما را به راه ايمان هدايت فرما. [2] اين قرآن چيزى نيست جز سحرى كه تعليم داده شده است. مدثر/ 24.
نام کتاب : بيان در علوم و مسائل كلى قرآن (فارسي) نویسنده : الخوئي، السيد ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 145