نام کتاب : زيارتگاههاى عراق (معرفى زيارتگاه هاى مشهور در كشور عراق) نویسنده : فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی جلد : 2 صفحه : 341
كميت را قطع كند. خالد نيز او را دستگير كرد و در زندان كوفه زندانى ساخت.
اما
با همكارى ابان بن وليد بن مالك بجلّى (متوفاى حدود 125 ه. ق)، كارگزار امويان بر
واسط كه با كميت، رابطه دوستى داشت، موفق شد از زندان فرار كند و خود را نجات دهد.
سپس او به شام رفت و در آنجا با واسطهگرى «مَسلَمه» فرزند هشام بن عبدالملك، به
محضر خليفه رسيد و قصايدى در مدح وى سرود. هشام نيز او را عفو كرد و به خالد قسرى
دستور داد كه كميت را آزاد بگذارد و مزاحم وى نشود.[1231]
كميت، به سبب شعرهايى كه در مدح بنىهاشم مىسرود، مورد توجه اهلبيت (عليهم السلام) بود و برخى از ائمه (عليهم السلام) در حق وى، دعا مىكردند و براى وى، صله مىفرستادند. ابوالفرج اصفهانى به سند خود، از «صاعد»، غلام كميت نقل كرده است كه كميت نزد امام محمد باقر (ع) رفت و يكى از قصايد خود را براى ايشان سرود. امام (ع) فرمود:
روزى
نزد امام محمد باقر (ع) رفتيم. ايشان يك پيراهن و هزار دينار، به ما عطا كردند.
اما كميت به ايشان گفت: «به خدا! من شما را براى دنيا دوست نداشتهام و اگر دنيا
را مىخواستم، به نزد كسى مىرفتم كه دنيا در دستان اوست. شما را براى آخرت، دوست
دارم و پيراهنى را كه بدن شما را لمس كرده است، براى تبرك قبول مىكنم». پس مال را
برگرداند و پيراهن را پذيرفت.[1233]
همچنين او به سند خود از محمد بن سهيل، از اصحاب كميت، نقل كرده است كه كميت نزد امام صادق (ع) رفت و اشعارى را در مدح ايشان سرود و امام (ع) نيز در حق كميت چنين دعا فرمود:
«اللهم
اغفر لكميت ما قدّم وما اخّر وما اسرّ وما اعلن واعطِه حتى يرضى».[1234]
[1231] . براى آگاهى از جزئيات اين جريان و روايت ديگرى
درباره آن، ر. ك: الاغانى، ج 17، صص 6 و 17.