علوّ مرتبت وى آشكار مى‌گردد».[1384] سيد محسن امين نيز گفته است: «اخبار نشان مى‌دهد كه او، از اهل تشيع و موالات اهل‌بيت (عليهم السلام) بوده است».[1385]

در قديمى‌ترين منابعى كه از بهلول ياد شده و نويسندگان آن، از اهل‌سنت مى‌باشند، شواهدى بر تشيع وى وجود دارد؛ از جمله جاحظ كه نخستين بار، برخى احوال بهلول را آورده، از تشيع وى، سخن گفته است. سخن او در اين‌باره چنين است:

از ديوانگان كوفه، بهلول است كه اظهار تشيع (دوستى و موالات امام على (ع)) مى‌كرد. اسحاق بن صبّاح به او گفت: «خداوند در شيعه، امثال تو را افزون كند». او پاسخ داد: «بلكه ميان «مرجئه»، امثال من را افزون كند و ميان شيعه، امثال تو را بيشتر كند».[1386]

ابن‌عبدربّه نيز نقل كرده است: «بهلول، اظهار تشيع مى‌كرد. روزى شخصى به او گفت: «فاطمه را دشنام بده و به تو يك درهم مى‌دهم». بهلول گفت: «بلكه عايشه را دشنام مى‌دهم و نيم درهم به من بده!».[1387]

در كتاب «نثر الدر» ابوسعيد آبى نيز شواهد ديگرى، دال بر تشيع بهلول، آمده است؛ از جمله، نقل شده است كه به بهلول گفتند: «وُزن أبوبكر وعمر رضي الله عنهما بالأمة فرجحا. فقال: كان بالميزان غبن».[1388] همچنين خبر ديگرى، نقل شده است كه به وضوح، نشان‌دهنده ارتباط و هم‌نشينى بهلول با امام صادق (ع) است.[1389]

[1384] . منتهى المقال، محمد بن اسماعيل المازندرانى الحائرى، ج 2، ص 181.

[1385] . اعيان الشيعة، ج 3، ص 618.

[1386] . البيان والتبيين، ص 342.« ومن مجانين الكوفة بهلول، وكان يتشيّع، قال له إسحاق بن الصبّاح: أكثر الله في الشيعة مثلك. قال: بل أكثر الله في المرجئة مثلي، وأكثر في الشيعة مثلك».

[1387] . العقد الفريد، ج 7، ص 166.« وكان البهلول هذا يتشيع، فقيل له: اشتُم فاطمة وأعطيك درهماً! فقال: بل أشتُم عائشة وأعطني نصف درهم».

[1388] . نثر الدر فى المحاضرات، ج 3، ص 186.

[1389] . همان.