responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زيارتگاههاى عراق (معرفى زيارتگاه هاى مشهور در كشور عراق) نویسنده : فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی    جلد : 1  صفحه : 415

دهد؛[1342] از جمله اين شواهد، حكايتى است كه ابوالفتوح رازى در تفسير خود، درباره شبلى نقل كرده است. براساس اين حكايت، شبلى در دست گرفتن پيامبر (ص) دستان امام‌على (ع) را در روز غدير، با داستان زليخا و يوسف، مقايسه كرده است كه تفصيل آن به شرح زير است:[1343]

شبلى در روز غدير، نزديك يكى از معروفان شد از علويان و او را تهنيت گفت. آن‌گه گفت: «يا سيد تو دانى تا اشارت در آن چه بود كه جدت دست پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت؟» گفت «ندانم». گفت: اشارت بود به آن زنانى كه از جمال يوسف، بى‌خبر بودند و زبان ملامت در زليخا دراز كردند و گفتند: (امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها فِي ضَلالٍ مُبِينٍ) (يوسف: 30). او خواست تا طرفى از جمال يوسف، به ايشان نمايد؛ مهمانى بساخت و آن زنان را بخواند و در خانه به دو در، بنشاند و يوسف را جامه‌هاى سفيد پوشانيد و گفت: «براى دل من ازين درِ خانه در رو و به آن در، برون شو» و ايشان را گفت: من مى‌خواهم تا اين دوست خود را يك بار بر شما عرض كنم. براى دل من، هركسى با او مبرّتى كنيد». گفتند: «چه كنيم؟» هر يكى را كاردى و ترنجى به دست داد، گفت: «چون آيد، هركسى پاره ترنج ببرد و به او دهد». گفتند: «چنين كنيم». چون از در خانه درآمد و چشم ايشان بر جمال او افتاد، خواستند كه ترنج برند؛ دست‌ها ببريدند و از دهش و حيرت، چون او برفت، گفتند: (حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ) (يوسف: 31). گفت: اين آن است كه شما زبان ملامت دراز كرده‌ايد به سبب اين: (فَذلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ) (يوسف: 32). رسول (ص) هم اين اشاره كرد و گفت: اين، آن مرد است كه اگر وقتى در حق او سخن گفتم، شما را خوش نيامد و زبان ملامت دراز كرديد. امروز بنگريد تا خداى تعالى در حق او چه فرمود، او را چه پايه نهاد و چه منزلت داد.


[1342] . مجالس المؤمنين، ج 2، ص 32.

[1343] . روض الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن، ابوالفتوح رازى، ج 7، صص 66 و 67.

نام کتاب : زيارتگاههاى عراق (معرفى زيارتگاه هاى مشهور در كشور عراق) نویسنده : فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی    جلد : 1  صفحه : 415
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست