نام کتاب : زيارتگاههاى عراق (معرفى زيارتگاه هاى مشهور در كشور عراق) نویسنده : فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی جلد : 1 صفحه : 147
مقابلش بود. اكنون نيز من با
اميرمؤمنان نشستهام و سر مصعب مقابلش مىباشد، و من از شر اين مجلس، به امير پناه
مىآورم». عبدالملك بر خود لرزيد و به سرعت برخاست و دستور داد تا قصر را ويران
كنند.[332]
شيخ بهايى، اين گفتوگوى را چنين به نظم درآورده است:
نادره مردى ز عرب هوشمند
گفت به عبدالملك از روى پند
زير همين گنبد و اين بارگاه
روى همين مسند و اين تكيهگاه
بودم و ديدم بَر ابن زياد
آه! چه ديدم كه دو چشمم مباد
تازه سرى چون سپر آسمان
طلعت خورشيد ز رويش نهان
سر كه هزارش سرو افسر فدا
صاحب دستار رسول خدا
بود سر شاه شهيدان حسين
سبط نبى، فاطمه را نور عين
بعد ز چندى سر آن خيرهسر
بُد بَر مختار به روى سپر
بعد كه مصعب سر و سردار شد
دستخوش او سرِ مختار شد
اين سر مصعب به مجازات كار
تا چه كند با تو دگر روزگار!
آه كه يك ديده بيدار نيست
هيچ كس از درد، خبردار نيست
نُه فلك از گردش خود، سير شد
نَه خم اين طاق، سرازير شد
مات همينم كه درين بند و بست
اين چه طلسمى است كه نتوان شكست
قبر ابنملجم مرادى قاتل اميرمؤمنان (ع): ابنبطوطه، جهانگرد معروف مسلمان كه در قرن هشتم هجرى، وارد كوفه شده است، مىنويسد:
در
سمت غربى قبرستان كوفه، محلى را ديدم كه به شدت سياه شده بود. به من گفتند اينجا
قبر ابنملجم ملعون است و مردم كوفه همه ساله، هيزم فراوان به آنجا مىآورند و بر
گور او، هفت روز آتش برمىافروزند.[333]