نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 522
شدن خون، اين بخار خيلى زودتر منحل شده و از بين مىرود.
جماعت ديگرى كه به روح قائل هستند، آنها هم در باب معاد طوايفى مىباشند؛ يك دسته از آنها قائلند به اينكه روح، يك جسمى بوده كه با بدن مزدوج شده است و در مقام تعبير همين قدر توانستهاند بگويند كه مثل بو در گل و مثل دُهن در ميوهجات دُهنيه مىباشد، و اين جسم روزى از بدن جدا مىشود ولى بعد از جدا شدن آيا همين اجزاء بدن جمع شده و عين همان بدن سابق درست مىشود و با آن در قيامت يكى مىشود؟ و يا با بدن و جسمى مثل بدن سابق يكى مىشود و يا در بدن مثالى داخل مىشود؟ مورد بحث است.
اين طايفه گرچه به نظر خودشان به معاد قائل هستند، ولى لازمه حرفى كه گفتهاند انكار معاد است.
اقوال قائلين به تجرد روح
و اما طوايف ديگرى كه قائل به روح هستند و روح را مجرد مىدانند، اقوال مختلفى دارند:
بعضى از آنها منكر معاد جسمانى هستند و قائلند به اينكه حشر، روحانى مىباشد و اين قول از مشائين است. [1]
جماعت ديگرى كه قائل به روح هستند و به معاد جسمانى قائلند، آنها هم اختلاف دارند؛ مثل متكلمين و بعضى محدثين ما كه گفتهاند: عين همين بدن و جسم كه اجزاء آن بعد از موت در عالم پراكنده شده، جمعآورى مىشود و عين همان بدن است كه روح را به آن القا مىكنند و اين حشر انسان است كه معاد جسمانى و روحانى دارد.
بعضى از اينها گفتهاند: همين اجزاء و ماده را جمع مىكنند، و بعضى گفتهاند:
نوعش را جمعآورى كرده اگر چه بعضى از آن نباشد. و بعضى گفتهاند: اجزاء اصليه را دوباره جمع مىكنند، و بعضى از جماعت گفتهاند: لازم نيست عين همان بدن اول