نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 459
گرفت، [1] و چقدر آداب تعلّم، در آيه شريفهاى كه حكايت حال او را مىفرمايد وجود دارد: «قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً»[2] شهيد ثانى در منية المريد مىفرمايد: دوازده ادب از آداب تعلّم بلكه بيش از آن در اين آيه هست. [3]
بالجمله: انسان بايد بداند كه مثل افراد انواع ديگر نيست، او نوعى است كه از افراد آن مانند يحيى عليه السلام، عيسى عليه السلام و ايّوب عليه السلام و زكريا عليه السلام مىباشند. لذا بايد ببيند اينها چه سيرهايى نمودهاند تا به آنجا رسيدهاند.
روشن بودن راه سعادت براى انسان
حضرت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نمىخواست كه ما فقط به چراگاه بهترى برسيم كه خورد و خوراكش بيشتر از اينجا باشد و در همان جنبهاى كه الاغ- مثلًا- از صورت جماع لذت مىبرد ما هم پايبند همان جنبه باشيم و به جماعى برسيم كه طولش پانصد سال خواهد شد با آن حور العينهايى كه هست. بلى، چون نمىشد يك دسته از افراد بشر را به غير اين گونه چيزها به آخرت آورد، اينها را براى اين گونه اشخاص فرمود تا لا اقل به طمع اينها از آتش بيرون آمده و در چنين مرعايى واقع شوند؛ زيرا منظور اصلى اين است كه مردمان به آن مقامى برسند كه خودِ مبلّغ قرآن به آن مقام رسيده است؛ «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى^ فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»[4] منظور او اين بود و راههاى اين سعادت را هم بيان نمود، ولى چون ما خوشبختى را تنها در اين مىبينيم كه اين بطن و فرج خوشبخت باشند، لذا ما هم كفايت كرديم به اينكه خوشبختى در اين چند روز باشد، غافل از اينكه اين عالم حيات ندارد، سعادت ندارد، لذت ندارد و لذاتش مخلوط به هزاران الم است، لذيذ بالذات ندارد و لذتى جز لذت ضعيف كه
[1] تفسير قمى، ج 2، ص 37؛ تفسير عياشى، ج 2، ص 332.