نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 414
تقيه و رمز در كلمات پيشينيان
مرحوم آخوند رحمه الله مىفرمايد: افلاطون و ارسطو و ديگر قدما هم به همين قول اعتقاد داشتند و چون در زمان خودشان گرفتار تقيّه بودند، نتوانستند با صراحت لهجه، مراد و مقصود خودشان را بيان كنند، بلكه طبق عقيده و اعتقاد عامه مردم سخن گفتند؛ چنانكه هم اكنون در قلوب مسلمانان همين معنى راسخ است كه نفس قبل از بدن وجود داشته و سپس وارد بدن شده است، با اينكه اين عقيده از آنِ مسلمين نيست، بلكه از قديم در قلوب مردم ارتكاز داشته است و عدهاى از روضهخوانها به چند روايتى كه سند مشخصى نداشته و در كتب شيعه هم نمىباشد بلكه متّخَذ از روايات عامه است و معنايش را هم درست تلقّىنكرده و نفهميدند، براى اثبات اين ارتكاز عمومى تمسّك جستند و به عنوان روايات نقل كردند و گويا از ضروريات دين شمرده مىشود.
اكنون هم بين عامه مردم، بلكه حتى بين علما هم نمىشود گفت كه مرحوم آخوند رحمه الله چه گفته است، پس به نظر مىرسد كه افلاطون و ارسطو هم در زمان خودشان گرفتار تقيه بودند و لذا كلماتشان را طورى ادا مىكردند كه اگر مخالفين قصد مؤاخذه مضامين كلماتشان را داشته باشند، آنها بتوانند محاجّه كنند و در عين حال مرادشان را هم با اشاره و ايماء بيان داشتند كه اگر به دست اهلش افتد، بتواند مراد و مذاق آنها را دريابد.
از اين روست كه ارسطو در همين كلماتش مىگويد: نه اينكه نفس منحدر شده و تجافى كرده باشد و نه اينكه نفس انسان براى تدبير اين بدن و صنم، از مقام شريف خود به اينجا آمده باشد، بلكه نفس متصل به اين صنم است؛ [1] يعنى عليت براى بدن دارد و بدن و صنم، ظلّ اوست و مرتبهها به طور ترتب، ظلّ يكديگرند، و لذا به «كلمه» تعبير مىكند و بيش از اين اندازه نمىتواند مرادش را تبيين كند، چون تقيه در كار است و تقيه جلويش را مىگيرد؛ چنانكه علما نمىتوانستند اين مطالب را اظهار كنند.
مرحوم حاجى سبزوارى در منظومه، شيخ مقتول صاحب كتاب حكمة الاشراق را