نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 192
محل نشيمن ايشان مسير سه برابر مثل از اينجا- يعنى از مدينه كه حضرت آنجا بوده- تا ربذه است كه قريهاى در نزديكى مدينه مىباشد. [1] حاجى رحمه الله آن را «بريده» خوانده، سپس گفته است «بريده» دم بريده را گويند. [2]
جواب از استدلال اهل تناسخ
على اىّ حال با اين بيانات خواستهاند تناسخ را تمام كنند كه آيات و ظاهر كلمات اقدمين بر آن دلالت دارد.
ولى ناگفته نماند: اولًا: ظواهر در مقابل ادله عقليه به هيچ نحوى نمىتوانند پايدارى كنند، و اگر در ظاهر كلمات قرآنى و لو بر فرض كلماتى باشد كه ظاهرش اين باشد كه خدا جسم است يا خدا دوتاست و يا اينكه خدا مضلّ و ظالم است، اين ظواهر حجيت نداشته و نزد دليل عقلى كأن لم يكن است، بلكه حقيقةً بايد بالبتّ و اليقين گفت اين ظواهر حتماً اراده نشدهاند.
ثانياً: اينكه آقايان تناسخيها كه به اين آيات استدلال مىكنند، اولًا: آيه شريفه «اخْسَؤُا»[3] مثلًا چه دلالتى دارد؟ مگر جز اين مىباشد كه به آنها با كلمه «اخسئوا» كه موقع دور كردن سگ مىگويند و به تندى كردن به سگ اختصاص دارد تندى مىكنند، و شايد به جهت توهين است به آنها كه با چنين كلمهاى آنها را دور مىكنند و از تكلم بازمىدارند، پس مراد خصم اين است كه چون به آنها «اخْسَؤُا» مىگويند معلوم مىشود آنها سگ شدهاند و سگ شدن آنها دليل بر جواز تناسخ است، حال آنكه از ظاهر اين آيه چنين مطلبى استفاده نمىشود.
اگر آقايان تناسخى با رجعت كه ضرورى مذهب ماست پيش مىآمدند بهتر بود؛ چون رجعت را خصم مىتواند بگويد اين است كه روح و نفس در بدنى داخل