نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 11
جسم، مقدار معين و شكل معين خواهد بود و اين مانع از كلى بودن است.
مىگوييم: صورت حاصله در نفس شخص نيز چنين است؛ زيرا اگر در نفس، صورت و اثر، موجود و حاصل شود، صورت شخصيه و عرض قائم به محل معين مىشود و اين از كلى بودن صورت منع مىكند. و اگر ممكن باشد صورت قائمه در نفس، به اعتبار ديگرى اخذ شود كه به آن اعتبار، كلى گردد- گرچه شخصيت و وحدتش در نفس، مانع كلى بودنش مىباشد- چرا امكان نداشته باشد همين اعتبار را براى آن صورت بكنيم؛ گرچه آن صورت در جسم بوده باشد؟
جواب مرحوم آخوند از اشكال
مرحوم آخوند در جواب اين مستشكل آنچه را كه در باب وجود ذهنى فرموده، [1] بيان نموده است- زيرا نظير اين اشكال در بحث وجود ذهنى فلسفه و در كليات منطق گفته شده است- مرحوم آخوند كلى را كه قابل صدق بر كثيرين است، عبارت از مفهوم نمىداند، بلكه كلى را عبارت از ربّ النوع و مُثُل افلاطونى مىداند كه بوحدته جامع تمام كمالات افراد است و همه افراد تحت تربيت اوست و به همه به نحو كليتِ احاطى و قيّوميت وجودى احاطه دارد. و چون در ادراكات عقليه تامه، ادراك به وسيله اتصال عقل است، بعد از اتصال به آن وجود كلى احاطى قيّومى، موجودى معقول انسان مىشود كه چون كمالات هر فردى را به همان جهت جوهرى حقيقى او داراست، بر هر فردى از آنچه كه تحت آن وجود محيط هست انطباق دارد.
توضيح اين مقال اينكه: اين انسان كه يك عالم صغير است و سراسر عالم كبير در سراسر قامت وجوديه اوست، به طورى كه اگر اين يك فرد انسان را منشرح كرده و باز نموده و بسط بدهند، كاملًا با عالم كبير، مانند انطباق مثل بر مثل، منطبق مىباشد، پس هر چه در عالم كبير هست، در اين انسان و عالم صغير هست و اين انسان هر چه مىداند، آن را از مطالعه ذات و وجود خود مىفهمد بدون اينكه به خارج و عالم كبير
[1] رجوع كنيد به: اسفار، ج 1، ص 304- 308 و ج 2، ص 8- 14.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 11