مسأله 27- شرط است در وجوب حج، استطاعت بدنى و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانى؛ پس بر مريضى كه قدرت رفتن به حج ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، واجب نيست و بر كسى كه راه براى او باز نيست يا وقت تنگ است به طورى كه نمىتواند به حج برسد نيز واجب نيست.
مسأله 28- اگر با وجود شرايط استطاعت حج را ترك كرد، حج بر او مستقر مىشود و بايد بعداً به هر نحو مىتواند به حج برود.
مسأله 29- مستطيع بايد خودش به حج برود و حج ديگرى از طرف او كفايت نمىكند مگر در مورد مريض يا پير به شرحى كه بعداً بيان مىشود.
مسأله 30- كسى كه خودش مستطيع است نمىتواند از طرف ديگرى براى حج نايب شود يا حج استحبابى به جا آورد و اگر حج نيابى يا استحبابى به جا آورد، باطل است.
مسأله 31- كسى كه حج بر او مستقر شد و به جا نياورد تا فوت شد، بايد از تركه او براى او حج بدهند و حج ميقاتى كفايت مىكند و تا حج او را ندهند ورثه نمىتوانند در تركه تصرف نمايند و لازم است در همان سال فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست و چنانچه در آن سال استيجار ممكن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجير بگيرند و از اصل تركه خارج مىشود، و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند، و اگر وصى يا وارث اهمال كنند و تأخير بيندازند و تركه از بين برود، ضامنند؛ بلى اگر ميت تركه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب