يعنى مىتواند آن زن را دوباره عقد نمايد: اول: آنكه عقد شوهردوم هميشگى باشد، و اگر مثلًا يك ماهه يا يك ساله او را صيغه كند، بعد از آن كه از او جدا شد، شوهر اول نمىتواند او را عقد كند. دوم: شوهر دوم بالغ باشد و با او نزديكى و دخول كند. و بنابر احتياط واجب بايد انزال شود. سوم: شوهر دوم طلاقش دهد يا بميرد. چهارم:
عده طلاق يا عده وفات شوهر دوم تمام شود.
طلاق خُلْع
مسأله 2528- طلاق زنى را كه به شوهرش مايل نيست و مهر يا مال ديگر خود را به او مىبخشد كه طلاقش دهد طلاق خلع گويند.
مسأله 2529- اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند چنانچه اسم زن مثلًا فاطمه باشد مىگويد: زَوْجَتِى فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ (يعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
مسأله 2530- اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه مثلًا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل صيغه طلاق را اينطور مىخواند: عَنْ مُوكِّلَتى فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَكِّلِى مُحَمَّدٍ لِيَخْلَعَها عَلَيْهِ پس از آن بدون فاصله مىگويد: زَوْجَةُ مُوَكِّلِى خالَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ و اگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر او ببخشد كه او را طلاق دهد وكيل بايد به جاى كلمه (مهرها) آن چيز را بگويد، مثلًا اگر صد تومان داده بايد بگويد: بَذَلْتُ مِأَةَ تُومان.
طلاق مبارات
مسأله 2531- اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گويند.
مسأله 2532- اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، بايد بگويد: بارَأتُ زَوْجَتِى فاطِمَةَ عَلى مَهْرِها فَهِىَ طالِقٌ يعنى مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر ديگرى را وكيل كند، وكيل