مسأله 2456- اگر زن بگويد يائسهام نبايد حرف او را قبول كرد، ولى اگر بگويد شوهر ندارم حرف او قبول مىشود.
مسأله 2457- اگر بعد از آن كه انسان با زنى ازدواج كرد، كسى بگويد آن زن شوهر داشته و زن بگويد نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود كه زن شوهر داشته، بايد حرف زن را قبول كرد.
مسأله 2458- اگر زنى كه آزاد و مسلمان و عاقل است دخترى داشته باشد تا هفت سال دختر تمام نشده پدر نمىتواند او را از مادرش جدا كند.
مسأله 2459- مستحب است در شوهر دادن دخترى كه بالغه است يعنى مكلّف شده عجله كنند، حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يكى از سعادتهاى مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند.
مسأله 2460- اگر زن مهر خود را به شوهر صلح كند كه زن ديگر نگيرد، احتياط واجب آن است كه زن مهر را نگيرد و شوهر هم با زن ديگر ازدواج نكند.
مسأله 2461- كسى كه از زنا به دنيا آمده اگر زن بگيرد و بچهاى پيدا كند آن بچه حلالزاده است.
مسأله 2462- هرگاه مرد در روزه ماه رمضان يا در حال حيض زن با او نزديكى كند معصيت كرده، ولى اگر بچهاى از آنان به دنيا آيد حلالزاده است.
مسأله 2463- زنى كه يقين دارد شوهرش در سفر مرده اگر بعد از عدّه وفات كه مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد، شوهر كند و شوهر اول از سفر برگردد بايد از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است ولى اگر شوهر دوم با او نزديكى كرده باشد، زن بايد عده نگهدارد و شوهر دوم بايد مهر او را مطابق زنهايى كه مثل او هستند بدهد ولى خرج عدّه ندارد.
احكام شيردادن
مسأله 2464- اگر زنى بچهاى را با شرايطى كه در مسأله 2474 گفته خواهد شد، شير دهد، آن بچه به اين عدّه محرم مىشود: اوّل: خود زن و آن را مادر رضاعى مىگويند. دوم: شوهر زن كه شير مال اوست و او را پدر رضاعى مىگويند. سوم: پدر