مسأله 188- كسى كه با دست و زانو راه مىرود، اگر كف دست يا زانوى او نجس شود پاك شدن دست و زانوى او بوسيله راه رفتن محل اشكال است. و همچنين است ته عصا و ته پاى مصنوعى و نعل چهارپايان و چرخ اتومبيل و درشكه و مانند اينها.
مسأله 189- اگر بعد از راه رفتن ذرههاى كوچكى از نجاست كه ديده نمىشود، در كف پا يا ته كفش بماند بايد آن ذرهها را هم برطرف كرد، ولى باقى بودن بو و رنگ اشكال ندارد.
مسأله 190- توى كفش و مقدارى از كف پا كه به زمين نمىرسد بواسطه راه رفتن پاك نمىشود و پاك شدن كف جوراب بواسطه راه رفتن، محل اشكال است، ولى اگر كف جوراب از پوست باشد بوسيله راه رفتن پاك مىشود.
3- آفتاب
مسأله 191- آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايى كه مانند درب و پنجره در ساختمان به كار برده شده، و همچنين ميخى را كه به ديوار كوبيدهاند و جزء ساختمان حساب مىشود با شش شرط پاك مىكند. اول: آن كه چيز نجس بطورى تر باشد كه اگر چيز ديگرى به آن برسد تر شود، پس اگر خشك باشد بايد به وسيلهاى آن را تر كنند تا آفتاب خشك كند. دوم: آن كه اگر عين نجاست در آن چيز باشد پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف كنند. سوم: آن كه چيزى از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند، پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشك كند، آن چيز پاك نمىشود، ولى اگر ابر به قدرى نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند اشكال ندارد. چهارم: آن كه آفتاب به تنهايى چيز نجس را خشك كند پس اگر مثلًا چيز نجس بواسطه باد و آفتاب خشك شود پاك نمىگردد، ولى اگر باد به قدرى كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده، اشكال ندارد. پنجم: آن كه آفتاب مقدارى از بنا و ساختمان را كه نجاست به آن فرو رفته، يك مرتبه خشك كند، پس اگر يك مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشك كند، و دفعه ديگر زير آن را خشك نمايد، فقط روى آن پاك مىشود و زير آن نجس مىماند.