بزرگترين اخلاق حسنه باشند و بايد قوّه رفق و مدارا و حسن عشرت، در آنها به طورى باشد كه با تمام جهالتِ جاهلان و بىخردان، مقاومت كنند. زودرنجى و كدورت و أمراض عصبى [1]، به كلّى با اين شغل شريف منافى است. شدّت و عنف و عجله، مخالفِ وظيفه هاديان الى اللَّه است، چنانچه در روايات شريفه اشاره به اين معنى بسيار است. [2]
در باب امر به معروف و نهى از منكر، يكى از مهمّات، همين رفق نمودن و مدارا كردن است [3]. ممكن است اگر انسان مرتكب معصيت يا تارك واجبى را با شدّت و عنف بخواهد جلوگيرى كند، كارش از معصيت كوچك به معاصى بزرگ يا به ردّه و كفر منتهى شود؛ در ذائقه انسان امر و نهى تلخ و ناگوار است و غضب و عصبيت را تحريك مىكند. آمر به معروف و ناهى از منكر بايد اين تلخى و ناگوارى را با شيرينىِ بيان و رفق و مدارا و حسن خُلق، جبران كند تا كلامش اثر كند و دل سخت معصيت كار را نرم و رام نمايد.
در روايت خصال شيخ صدوق- عليه الرحمة- است كه حضرت خضر- عليه السلام- وقتى مىخواست از حضرت موسى- عليه السلام- مفارقت كند، آخر كلامش اين بود كه: «سرزنش و تعيير مكن البته كسى را به گناهى. و محبوبترين امور نزد خداى تعالى سه چيز است: ميانه روى و اقتصاد در وقتِ بىنيازى و دست بازى، و ديگر عفو و بخشش در حال قدرت، و سوم رفق و