و در نزد اوليا عليهم السلام عزم بر اطاعت است تبعاً و غيراً، بعد از مشاهده جمال محبوب استقلالًا و ذاتاً، و فناى در جناب ربوبيت ذاتاً و صفةً و فعلًا. و اينكه جناب صادق فرمود: «من عبادت حقّ مىكنم حباً له» شايد مقامات معمولى آن سرور باشد، چنانچه شيخ عارف كامل ما- دام ظله- مىفرمود. و اين نحو عبادت از خواص آنهاست و در بعضِ حالات، چنانچه از رسول اكرم حديث است كه فرمود:
لي مَعَ اللَّه حَالَةٌ لا يَسَعُها مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ. [4]
[1] «پروردگارشان را از روى ترس (از عذاب) و طمع (به بهشت) مىخوانند.» (سجده/ 16)
[2] «رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: برترين مردم كسى است كه به عبادت عشق ورزد، آن را در آغوش كشد و به دل دوست بدارد.» حديث ادامه دارد. اصول كافى، ج 3، ص 131، «كتاب الايمان و الكفر»، «باب العبادة»، حديث 3.
[3] «امام صادق عليه السلام فرمود: ... امّا من او را به جهت دوست داشتن او عبادت مىكنم، و اين عبادت كريمان (و در روايتى: آزادگان) است.»- پاورقى شماره 9.
[4] «مرا با خدا حالتى است كه نه هيچ فرشته مقرّبى و نه پيامبر فرستاده شدهاى گنجايش آن را ندارد.» الاربعين، مجلسى، ص 177، شرح حديث 15، (با اين تفاوت كه در اين كتاب به جاى كلمه «حالةٌ»، «وقتٌ» آمده است).
نام کتاب : سر الصلاة( معراج السالكين و صلاة العارفين) نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 74