نام کتاب : سر الصلاة( معراج السالكين و صلاة العارفين) نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 66
الذّاتِ وَ لا شَرْقِيَّةُ ظُهُورِ كَثْرَةِ الأسْماءِ وَ الصِّفات[1] توجه كنند و به مقام سرّ روح به حضرت جمع واحديّت، كه مقام اسم اللَّه الاعظم است و شرقى ظهور و غربى بطون نيست، توجه نمايند و به مقام قلبْ به سرّ بيت المعمور، كه مقام تجلىِ فعلىِ اسم اعظم است، توجه نمايند و سرّ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ را دريابند و به وجه ظاهر به عين كعبه، كه از شرق و غربِ معموره خارج است، توجه كنند و حقّ را در تمام مرائى به احديّت جمع مشاهده كنند.
و بدان كه تحديد به وجه خاص و به وجهه معينه براى اظهار سرّ وحدت است؛ و آن براى عارف در هر دوره به عدد حضرات خمس لازم است؛ و از آنكه گذشت تحديدْ نقص است: وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ.[2]
پس، عارف باللَّه حقّ را در جميع امكنه و احيازْ مشاهده، و همه را كعبه آمال و وجهه جمال محبوب بيند و از تقييد به مرآتى دون مرآتى خارج، و
ما رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللَّه فيهِ وَ مَعَه
63 گويد و فرياد
داخِلٌ فِى الاشْياءِ لا كَدُخُولِ شَىءٍ فى شَىءٍ
64 زند و نداى هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ[3] را به جان بشنود و شهود كند. وَ الْحَمْدُ للَّهِ أَوَّلًا وَ آخِراً وَ ظاهِراً وَ بَاطِناً.
[1] «براى او نه غربيّتِ غيب ذات است، و نه شرقيّتِ ظهورِ كثرتِ اسما و صفات.»
[2] «مشرق و مغرب فقط از آن خداست؛ پس به هرجا روى بگردانيد همان جا وجه خداست.» (بقره/ 115)