نام کتاب : سر الصلاة( معراج السالكين و صلاة العارفين) نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 27
بالاى سرش بايستد و بگويد:" اى مصلّى اگر بدانى كى نظر مىكند به سوى تو و با كى مناجات مىكنى، توجه به غير نمىكنى و از اين موضع خود مفارقت نمىكنى ابداً".» [1] و براى اهل معرفت اين حديث شريف كفايت مىكند. خدا مىداند كه در اين اقبال حقّ به بنده چه كرامتها و انوارى است كه به عقول بشر درست نيايد، و به قلب احدى خطور نكند.
و از جناب امير المؤمنين عليه السلام حديث شده كه: «خوشا به حال آن كس كه خالص كند براى خدا عبادت و دعا را، و مشغول نشود قلبش به آن چيزى كه چشمش مىبيند، و فراموش نكند ذكر خدا را به واسطه آن چيزى كه گوشهايش مىشنود، و محزون نشود دل او به آنچه كه به غير عطا شده است.» [2]
و از حضرت صادق در تفسير آيه شريفه إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ روايت شده كه فرمود: «سليمْ آن است كه ملاقات كند پروردگار خود را، در صورتى كه نباشد در آن احدى سواى او»؛ و فرمود: «هر قلبى كه در آن شك و شرك است ساقط است؛ و همانا زهد در دنيا را اراده فرمود تا آنكه فارغ شود قلوب آنها براى آخرت.» [3]
و حضرت باقر العلوم عليه السلام فرمود كه «حضرت على بن الحسين عليهما السلام وقتى مىايستاد به نماز، رنگش متغير مىشد؛ و وقتى سجده مىكرد، سرش را بلند نمىفرمود تا آنكه عرق از او مىريخت.» [4] و «آن حضرت وقتى در نماز مىايستاد، مثل ساقه درختى بود كه حركت نمىكرد از او چيزى، مگر چيزى را كه باد حركت مىداد.» [5]
و از ابو حمزه ثمالى منقول است كه گفت: «ديدم حضرت على
[1] مستدرك الوسائل، «كتاب الصّلاة»، باب 2، حديث 22. فلاح السّائل، ص 160.
[2] «... جز آن كس كه با قلب سليم نزد خدا بيايد.» (شعراء/ 89)
[3] اصول كافى، ج 3، ص 26، «كتاب الايمان و الكفر»، «باب الاخلاص»، حديث 5. بحار الأنوار، ج 67، ص 239، «كتاب الايمان و الكفر»، باب 54، حديث 7.
[4] وسائل الشّيعة، ج 4، ص 685، «كتاب الصّلاة»، «ابواب افعال الصّلاة»، باب 2، حديث 2.