بعضى از اين آقايان كه اينجا بودند گفتم كه آن روزى كه وجهه اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود، آن روز است كه بزرگان اسلام جانشان را دادند براى آن. در زمان معاويه و در زمان پسر خلف معاويه مسأله اين طور بود كه چهره اسلام را اينها داشتند قبيح مىكردند. به عنوان خليفة المسلمين، به عنوان خليفه رسول اللَّه آن جنايات را مىكردند. مجالسشان، مجالس چه بود. اينجا بود كه تكليف اقتضا مىكرد براى بزرگان اسلام كه مبارزه كنند و معارضه كنند؛ و اين چهره قبيحى كه اينها دارند از اسلام نشان مىدهند و اشخاص غافل ممكن است كه خيال كنند كه اسلام خلافتش همين است كه معاويه دارد و يزيد دارد، اين است كه خطر مىاندازد اسلام را و اين است كه مجاهده برايش بايد كرد، و لو انسان به كشتن برود.
رعايت مقررات و موازين شرعى
تا حالا همه قشرها- خداوند همهشان را سعادت و سلامت بدهد- مبارزه كردند و اين قشرى كه ظالم بودند، ستمكار بودند، خائن بودند، اين رژيم فاسد را شكستند و از بين بردند. حالا كه مملكت دست خود مردم افتاده است، و ادعا اين است كه يك حكومت اسلامى است، كه يك جمهورى اسلامى است، حالاست كه خطر زياد است. حالاست كه براى قشر روحانيت از همه بيشتر؛ براى اينكه اينها نمونهاى از اسلام هستند؛ نمونهاى از انبيا هستند. براى ساير قشرها هم همين معنا. اينكه به اسلام عقيده دارد، به خدا عقيده دارد، برايش الآن يك تكليف هست كه در اين وقتى كه آن رژيم طاغوتى رفته است، و حالا- ما ادعا مىكنيم- يك رژيم اسلامى و انسانى هست، يكوقتى طورى نشود كه كميتهها در سرتاسر كشور، عرض بكنم پاسدارها در سرتاسر كشور، ساير قشرها در سرتاسر كشور، خودشان را آزاد بدانند كه هر كارى مىخواهند بكنند؛ آزاد بدانند كه هر جور مىخواهند رفتار بكنند. اين است كه اگر چنانچه كميتهها روى موازين اسلامى عمل نكنند، اگر روحانيون، كه در رأس جامعه هستند روى موازين [و] مقررات به طور دقت عمل نكنند، اگر دولت به طور دقت عمل نكند، اگر ارتش به طور دقت عمل نكند و