دستجاتى كه جيره خوار آنها هستند مشغول كار شدهاند كه اين حكومت را نگذارند آرام باشد و نگذارند متحد باشد.
رفراندم از نظر كميت و كيفيت
اينها در اين رفراندم همچو شكست خوردند كه الآن ديوانه شدند! يك همچو رفراندمى در تمام دنيا سابقه ندارد، در همه دنيا همچو رفراندمى سابقه ندارد. 35 ميليون جمعيت در صورتى كه شانزده سال به بالا رأى بايد بدهند، بيست ميليون بيشتر- [حتى] يك قدرى بالاتر- رأى بدهند و از بيست ميليون و قدرى بالاتر، صد و چهل و چند هزار مخالف! در صورتى كه در قم كه ما بوديم، آمدند گفتند كه يك زنى تقلب كرده است، و تقريباً شايد اين هشتاد رأيى كه در قم انداختند يك مقداريش هم راجع به آن تقلب مىشود و گر نه قمى [ها] صد در صد موافق اسلام هستند؛ قمى نمىشود مخالف اسلام باشد. اين هشتاد رأى يا از خارج [قم بوده]- خوب در قم از خارج هم بودند- يا از خارجْ اين عناصر فاسده [كه] هستند، [بوده] يا آن تقلبى كه آن زن كرده است در بعضى جاهاى ديگر هم شايد شده باشد. امروز از كردستان هم گفتند كه آمدهاند. بعضى از كرمانشاه هم آمدهاند كه در آراى آنجا هم تقلب شده است، و الّا آنجا هم رأى بيشتر بود. ما توقع صد در صد داشتيم البته، و لكن اين هم صد در صد است؛ صد در صد! در صورت اين طور است. در بين اينها در يك روزنامه بود، ديدم كه يا كسى نقل كرد كه يك نفر گريه مىكرد و از او پرسيدند علت گريه را؛ گفت من اشتباه كردم و رأى منفى دادم در صورتى كه مىخواستم رأى مثبت بدهم؛ و من جهنمى شدم! در هر صورت دو مسأله هست: يك مسأله عدد است كه در تاريخ همچو عددى نمىتوانند نشان بدهند كه از سى و چند ميليون جمعيت، بيست ميليون رأى بدهند؛ يك جهت هم كيفيت است كه بالاتر است. يك وقت اين است كه مردم مىروند رأى مىدهند، يك وقت علاقه و عشق [هم] دارند. اين شانزده ساله، كمترها- كه بعضىشان اينجا پيش من هم آمدند- به قدرى ناراحت بودند از اينكه چرا ما نبايد رأى بدهيم! اينها از اينكه رأى ندادهاند و نبايد رأى