كه انگليسها آوردند گذاشتند اينجا! من خودم اين را شاهد بودم. با دو نفر از آقازادههاى محترم قم ما سوار اتوبوس بوديم، در چندين سال پيش از اين مىرفتيم. چند نفر ديگر هم سوار همان اتوبوس بودند. يكىشان به ديگرى گفت كه من حالا سالهاست كه از اين «هيكل» ها ديگر نديدم- اشاره به ماها-؛ بعد گفت اينها را انگليسها آوردهاند در نجف و آنجاها گذاشتند براى اينكه مردم را [گمراه] بكنند! در نظر دانشگاهى، آخوند يا دربارى است يا بسته به انگليس! در نظر شما هم اين آدم دانشگاهى نمىدانم. [فرنگى مآب است]! جدا كردند ملت را بعضىاش را از بعض؛ استفاده بردند از اين جدايى.
اتحاد ملت، منشأ سقوط شاه
شما ملاحظه فرموديد كه در اين مقدار كم از زمان كه طبقات مختلف با هم ائتلاف كردند- و خدا اين ائتلاف را درست كرد- شما ملاحظه كرديد كه اين ائتلاف و اين وحدت كلمه بين جناح معنوى و جناح مادى، بين علماى اسلام و آن طبقات ديگر- از هر طايفهاى باشند- اين وحدت كلمه باعث شد كه يك ملتى قيام كرد؛ و در اين وحدت كلمهاى كه اين ملت دنبال كرد و قيام كرد تمام ابرقدرتهاى عالَم را زمين زد، تمام توپ و تانكها را زمين زد.
محمد رضا را همهتان مىشناسيد كه قبل از چند سال چه چيزها برايش مىگفتند و خودش چه مداحيها مىكرد و قدرت هم داشت؛ يك مرد قدرتمندى [كه] روسيه با او موافق، امريكا با او موافق، انگلستان با او موافق، دوَل اسلامى همه با او موافق، چين با او موافق، همه موافق، ابرقدرتها و بعد از آنها هر چه قدرت بود موافق با او بود. اين قدرت به اين بزرگى را شما ملت، شما ملتِ سر و پابرهنهاى كه همه چيزتان را خوردند، قيام كرديد [و] چون وحدت كلمه در كار بود، با مشتتان تانكها را خُرد كرديد. خون بر شمشير غلبه كرد. از تخت فرو كشيديد. فرار كرد و رفت منتها مال را هم برد، هر چى داشتيم؛ سه بيليون دلار ظاهراً! سه بيليون و چند صد ميليون- آنكه حالا يك قلمهايى است كه نوشتند- خودش برد و عائلهاش برده!