مىشد چه داشتيم؟ وعدهها زياد است البته! وعده به اينكه صنعتى مىكنيم مملكت را! كدام صنعتى كرديد شما؟ ذوب آهنتان براى اين بوده است كه يك دسته از اين شوروىها را بياوريد در اينجا بر شما حكومت كنند! شما كارى نكرديد. شما از آنجا همه چيزها را گرفتيد آورديد اينجا چفت و بندش مىكنيد: مونتاژ! نه صنعتتان صنعت است، نه زراعتْ ما داريم، نه فرهنگ داريم.
فرهنگ استعمارى و وابسته
آقا، نيروى انسانى ما را به باد دادند اينها. اين فرهنگ ما يك فرهنگ استعمارى است كه نگذارد اين نيروى انسانى رشد بكند. اينها را به يك حد محدودى نگه بدارد، نگذارد اينها رشد بكنند. رشد انسانى را نمىگذارند بكنيم. من كه در فرانسه بودم از اين اطراف مىآمدند سراغ من؛ مِن جمله از آلمان مكرر آمدند اينهايى كه در نيروهاى اتمى كار مىكنند. مطالبى اينها مىگفتند؛ مِن جمله اينكه نمىگذارند كه ما چيز بفهميم! چند صد نفر آنجا بردهاند و مىخواهند نيروى اتمى درست كنند براى خودشان. مىگويند نمىگذارند ما كار [ياد بگيريم] علاوه بر اين، مىگويند اينكه الآن دارند درست مىكنند براى مملكت مضر است. آنهايى كه در همان جا كار مىكردند به ما گفتند كه اين كار براى مملكت مضر است، خطر دارد براى مملكت اينها! هر جا الآن شما دست بگذاريد، اسم محمد رضا خان رويش نوشته و خيانتش! هر جا [ى] ارتش را دست بگذارى، اين مستشارهاى امريكايى كه آمده، اسم او رويش ثبت است و خيانتش. فرهنگ را رويش دست بگذارى، عقبماندگىاش، اسم او رويش ثبت و خيانتش. زراعتمان را دست رويش بگذاريم همين طور. مراتعمان را همه را دادند به اين و آن. «ملى» كردند! ملى كردن معنايش اين است كه دادند يكىاش را، يك مرتع بسيار بزرگى كه غنىترين مراتع مىگويند هست، به ملكه انگلستان و به بعضى از كسانى كه- شركتى كه با او هست- دادند! مراتع ما از بين رفته؛ دادهاند به آنها. جنگلهاى ما را به كسان ديگر دادند. «ملى» كردند يعنى دست مردم را از آن كوتاه كردند و به غير دادند!