شما آقايان بهتر مىدانيد كه به ملت ما چه گذشت. شما كه در بيمارستانها بوديد و كفيل حال مجروحين و مصدومين و قَتْلى [1] بوديد، بهتر از ما اطلاع داريد. مىدانيد كه اينها با اسم ترقى چه كردند با مملكت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند؛ نيروى انسانى ما را هدر دادند [و] تمام شئون ملى ما را به شكست دادند.
من از شما آقايان كه در اين اوقات سختى، با بيماران كه از خودتان بودند- همه از خودمان بودند- با اين مجروحين و مصدومين همراهى كرديد، زحمت كشيديد، من از همه شما متشكرم. و اميدوارم كه خداوند از همه شما راضى باشد. شما در اين موقع از زمان از جند اللَّه بوديد؛ براى خدا انجام اين وظايف را كرديد. من از بانوان شما و از آقايان، از همه تشكر مىكنم. خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد؛ آزادى بدهد.
مأموريت شاه براى ايران
ما در اين پنجاه و چند سال روى آزادى را نديديم. شما جوانها يادتان نيست كه در زمان رضا خان چه گذشت بر اين ملت. من از اول تا حالا شاهد قضايا بودم؛ من همه تلخيهايى كه از زمان اين پدر و اين پسر گذشته است بر ملت ما، آن تلخيها را چشيدهام. و