مدتها در دادگسترى صبح بيايند تا غروب بايستند آنجا زندگىشان تباه بشود، آخر هم معلوم نبود كه به چه برسند؛ بعد هم معلوم نبود كه احقاق حق بشود. هر وكيلى كه بهتر بلد بود مواد قانونى را، يا هر قاضى كه بيشتر به او رشوه مىدادند، آن قاضى ... بود. ما يك قاضى داشتيم در خمين كه او رشوه را مىگرفت، ولى حكم را بر ضد آن مىفرستاد! بله، آن بيچاره هر چه فرياد مىزد كه اين حكم بر خلاف داد و رشوه گرفته، خوب مردم قبول نمىكردند حرفش را! اين طور مسائل در كار بود. در هر صورت، شماها الآن موظفيد، ملى، اسلامى، كه بنشينيد اين دادگسترى، دادگسترى نيست! اصل اين قضيه فرم غربى است منتها خوب عمل نمىتوانند بكنند. ما عيب كارمان اين است كه از مسائل غربى وقتى مىآوريم اينجا، در اينجا يك نيمه غربى درست مىشود و ناقص، و بعد هم براى مملكت ما مناسب نيست شما بنشينيد، حقوقدانها، مطلعين، بنشينند با هم طرز دادگسترى را درست كنند. دادگسترى ما نمىتواند دادگسترى سابق باشد. دادگسترى ما بايد روى موازين شرع باشد، قضاوت روى موازين شرع بايد باشد. آن طور نمىشود. شنيدم كه يكى از اينهايى كه تازه آمده است، [1] براى اينكه دلش مىخواهد يك چيزى بشود [2] گفته است كه نمىشود اسلام را درست كرد! آقا تو از اسلام چه اطلاعى دارى كه مىگويى نمىشود؟ چه مىدانى اسلام چه هست و نمىشود. همين حرف است كه من مىگويم كه اسلام را مخفى كردند نگذاشتند به مردم برسد. اسلام همين طور در بسته. خيال كردند همين است كه بروند صبح نماز بخوانند! خوب ما ببينيم كه رؤساى اسلام ما چه بودند. حضرت امير نمازش را مىخواند، شمشيرش را هم مىكشيد. شمشيرش دستش بود، نماز هم مىخواند؛ هر دو بود. قضاوت هم مىكرد. همه كارها را مىكرد. البته حالا توسعه پيدا كرده. توسعه پيدا كردن اين است كه بايد مسائلْ مسائلى بشود كه يك قدرى درست باشد. قضاوتْ قضاوتِ شرعى بايد باشد. اين طور قضاوتهايى كه محكوم مىكردند مردم را روى يك همچو روابطى كه درست مىكردند، يا هر چيزى كه
[1] على شايگان، عضو جبهه ملى كه 21 سال در امريكا به سر برده بود.
[2] جرايد مرتباً احتمال رياست جمهورى شايگان را عنوان مىكردند.