اسلام است. تحت بيرق اسلام است كه اين قدرت حاصل شده است، و مىتواند با ابرقدرتها مقابله كند. اين معنا را كه فهميدند آنها، درصدد برمىآيند كه اين قدرت را بكوبند. و دنبال اين هستند كه علما را از شما جدا كنند، شما را از علما جدا كنند، دانشگاه را از علما جدا كنند، دانشگاه را از بازار جدا كنند. [بين] همه اينها به هم [بزنند] كه اين وحدت كلمه از بين برود و بعد كارهاى خودشان را بكنند. و بعيد هم ندانيد كه اينها همان رژيم سلطنتى را بخواهند حفظش كنند؛ گرچه ديگر به نظر انسان نمىرسد كه يك چيز پوسيدهاى را هم اينها بخواهند! و لهذا ديديد كه محمد رضا وقتى كه پناه برد به [ابرقدرتى كه] دنبال او بود، يعنى پشتيبانى ازش مىكرد، راهش نداد در مملكت خودش! [1] اينها اين طورند كه هر وقت به منفعتشان باشد، يك فردى را [حمايت] مىكنند.
به اميد ايرانى آباد
بايد ما همه متنبه باشيم كه ان شاء اللَّه از حالا همان طورى كه تا حالا قدرتها با هم بوده است، پشتيبانى بوده است، بازار از كارگرها، كارگرها از بازار، همه از علما، علما از آنها، پشتيبانى كردند و همه با هم در صف واحد همه با هم فرياد كردند و همه با هم خواستند اين مسائل دينيه و مسائل اسلاميه و انسانيه را، از حالا به بعد هم تا آخر نهضت ان شاء اللَّه باقى باشد؛ تا اينكه به يك ايران كه مال خودمان باشد نه همه مخازنش را به اين و آن بدهند، [برسيم] يك ايرانى كه زراعتش را خودمان بكنيم نه آنجايى كه زراعت مىشود اسرائيل بكند، و زراعتش هم از دست ما بگيرند و تمام بشود همه چيز.
من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما را مىخواهم.