مرد كرد كه هم نفت را داد هم پايگاه درست كرد. به جاى نفت پايگاه براى آنها درست كرد. اين طور البته نمىشود؛ ادامه ندارد اين.
از دست دادن اتحاد، عامل شكست
اتفاق كلمه داشته باشيد كه اگر اين پايگاه اتفاق كلمه را از شما گرفتند بدانيد كه شكست مىخوريد. اگر اين جمعيتهاى توى ايران كه همه داد مىكنند آزادى، همه داد مىكنند خدا، اگر اين تفرقه در آن پيدا شد و يك قشرى در آن پيدا شد كه يك شعار ديگرى غير الهى داد و للَّه نبود، بدانيد كه شكستشان مىدهند. آنها درست مىكنند اين مطالب را. الآن وقتى است كه اينها شكست خوردهاند، ديگر هر چه دستشان مىرسد درست مىكنند. يك گروه درست مىكنند به اسم كذا و يك گروه درست مىكنند به اسم كذا، براى اينكه تعميه كنند و اين ملت روحيهاش از دست برود. من عرض مىكنم كه محكم باشيد، روحيهتان را نگه داريد. وقتى ابرقدرتها نتوانستند غلط بكنند، اين چهار تا بچه نمىتوانند كارى بكنند. محكم باشيد سر جاى خودتان. قدرت ملت يك قدرتى است كه هيچ قدرتى با او نمىتواند مقابله كند. شما ديديد و داريد مىبينيد آنى كه همه قدرتها دنبالش بود شما بيرونش كرديد. ما تا آن جايى كه دست همه اجانب، چه اجانب چپ و چه اجانب راست، دست اينها در مملكت ما يك چيزى دارد، ما نهضتمان ادامه دارد و تا جان داريم فرياد مىكنيم [حضار: صحيح است]. اين تفرقه و اين اختلاف كلمه را دست از آن بردارند آقايان. و من، هم از شماها و هم از قشرهايى كه در ايران هستند اين تقاضا را دارم، ملتمسانه اين تقاضا را از همهتان دارم كه همه شما دنبال يك مطلب برويد كه بخواهيد مملكت خودتان را از چنگ ديگران آزاد كنيد. من دارم سينه مىزنم براى امريكا، من دارم سينه مىزنم براى روسيه، من دارم سينه مىزنم براى چين- همهاش غلط است. بدتر از بدتر از همند! براى خودت چرا سينه نمىزنى بدبخت؟ مملكت براى خودش ... مملكت از من است، من بايد به يكى ديگر بخواهم تحويل بدهم؟! و باز هم ملى هستم؟! باز هم تودهاى هستم؟! تودهاى آن است كه براى ملت