هيچ استفادهاى نتوانستند بكنند. در همه اين شهرها انقلاب شد؛ حالا هم هست. حالا هم كه اين دولت مىگويد ما حكومت نظامى را برمىداريم- و لو درست نمىگويد لكن برداريد و برنداريد على السواء است. مردم ديگر نه اعتنايى به حكومت نظامى دارند، نه اعتنا به نظامى دارند. اين معنا كه ديدند امريكايىها كه حكومت نظامى كه اثرى نكرد و مردم همان مردم هستند، بعد آمدند دولت نظامى درست كردند كه دولت نظامى باشد؛ حكومت نظامى هم باشد اما دولت هم نظامى باشد. يك مدتى هم با دولت نظامى سركوبى خواستند از مردم بكنند؛ باز مردم مقاومت كردند، مقابل دولت نظامى هم ايستادند، همان شعارهايى كه سابق مىدادند دادند، همان كارهايى كه سابق مىكردند كردند، همان كشتههايى [هم] كه سابق مىدادند دادند. اين هم اثر نكرد.
مردم مجرمان را مىشناسند
خوب وقتى كه چندين ماه است كه مردم مواجه با نظامى هستند- با حكومت نظامى سابق هم بودند منتها باز مردم رشد فكرىشان شكوفا [يى] پيدا نكرده بود؛ آن وقت ساواك در نظرشان يك چيز مهمى بود؛ شاه در نظرشان ديگر شاه بود لكن اين مطالب شكست؛ يعنى ملت شكست اين بساط را، اين بت را شكست اين ملت. اين ديگر حيثيت از خودش ندارد؛ نه خودش حيثيت دارد نه آنهايى كه مربوط به او هستند، نه صاحبمنصبهاى بالاى دستشان حيثيت دارند. اگر حيثيتى پيش ملت الآن باشد، براى صاحبمنصبهايى هست كه دستش [ان] به خون ملت آغشته نشده است؛ و اكثرْ آنها هستند. آنهايى كه خونخوارى كردند و دستشان تا مِرفَق به خون ملت ما آلوده است، اينها يك چند تا معدود هستند كه مردم هم مىشناسند آنها را، به ما هم معرفىشان كردهاند؛ ان شاء اللَّه براى بعد.
ارتش ملت
و اما اين طور نيست كه ملت ما با ارتش مخالف باشد؛ با صاحب منصبها، با درجه دارها، با افسرها. اينها همه برادرهاى ما هستند. ما مخالف با اينها نيستيم، ما با خونخواريها