شاه مىخواست بكند! باورش نمىآيد آدم از اينها كه يك قدمى بخواهند بردارند. بر فرض اينكه اگر قدم هم بردارند ديگر از آنها قبول نيست. ما اگر فرض بكنيم كه شاه يا دولت شاه بخواهند يك مملكت مثل بهشت براى ما درست كنند، ما بهشتى كه به دست شاه درست بشود نمىخواهيم؛ ما بهشتى كه به دست نوكر شاه درست بشود نمىخواهيم. با اينكه خوب نخواهد شد، لكن اگر بشود هم ما نمىخواهيم براى اينكه شاه به حَسَب قوانين و به حَسَب شرع مطهر غير قانونى است و اصلًا سلطنت ندارد؛ دولت هم همين طور. بنا بر اين همه كارهايى كه اينها بكنند، چه بهشت درست كنند و چه جهنم درست كنند، مقبول ملت نيست و مقبول ماها نيست.
عدم حمايت ارتش از شاه
يك راه ديگرى كه به ما رسيده است- از طريقهاى مختلف گفتهاند و لو اينكه من خيلى باورم نيامده است- قضيه اين است كه اينها مىخواهند كه كودتا بكنند. اين را چند جور تا حالا گفته شده. يكجور اينكه چند نفر از اين قصابها را آوردند و جاهاى حساس را به آنها دادند؛ اين اشخاصِ خيلى خونخوار را سرِ چند تا از اين مقامات حساس گذاشتهاند و بنا دارند كه به مجرد اينكه شاه برود آنها كودتا كنند، و كودتاى خشن و چه كنند و چه كنند. اين را من تا حالا باورم نيامده است براى اينكه اگر شاه بخواهد اين كار را بكند، شاه يك آدم پوسيدهاى است، ديگر اين هيچ هويتى ندارد كه ارتش از او- عرض كنم كه- طرفدارى بكند يا چى. اينكه مىبينيد الآن برقرار است، براى اين است كه اين صاحب منصبها كه شريك جرم او هستند، مىبينند كه اگر اين برود ممكن است براى خودشان بد بشود، چسبيدند دو دستى اين بهانه را نگه داشتهاند؛ مثل اينكه يك مردهاى را توى يك تابوتى نگه داشته باشند! اين طور نيست كه شاه يك چيزى باشد حالا و از او كسى حسابى ببرد. پس، از شاه كه اين كار نمىآيد.
كودتاى فرضى
بخواهد ارتش بىاذنِ امريكا اين كار را بكند؛ آنها هم همه نوكرند- يعنى آنهايى كه