نداريم؛ اما اينكه گذاشتهايم شما كار كنيد، يعنى جانبدارى مىكنيم. ما فرق قائل هستيم بين انتقاد- به هر شدت و وسعت- با بسيج مردم و دعوت به قيام و شورش]
امام: به نظر من، دولت فرانسه در اين امر در اشتباه است: «مسأله امر به شورش است، قرار شورش است»، امر به قيام مسلحانه ضد شورش است؛ براى فلج كردن شورش است. دولت فرانسه از شاه جانبدارى مىكند و اين اشتباه است. بايد از ملت پشتيبانى كند؛ شاه رفتنى است، شاه نخواهد ماند. ملت مىماند؛ اصل ملت است. شاه جانى است، و براى حيثيت فرانسه ضرر دارد كه از يك جانى طرفدارى كند. فرانسه كه آزاديخواه است، در برابر مظلومان و آزاديخواهان مىگويد فرياد نزنيد، تا آنها جنايت خود را بكنند؛ اين بر خلاف مصالح فرانسه است و فرانسه بايد مصالح آتى خود را ببيند.
[شايه: جسارت است اگر بخواهم در مقام خودم، ايشان را درباره مسائلى كه مىگويند متقاعد كنم؛ ما در اين معنايى كه مىگوييم، تنها درباره مصالح مملكت صحبت نمىكنيم؛ بلكه قوانين را رعايت مىكنيم تا حد اكثر آزادى بيان را تأمين كنيم. ما نفوذ كلام و رهبرى شما را مىفهميم و در نظر داريم؛ با توجه به تمام اينها. در نهايت صداقت مطالب شما را به اطلاع دولت متبوعه خود مىرسانم]
امام: شما مىبينيد كه مردم ايران و تمامى- حتى ارتشيها- چه احترامى به فرانسويها كه به ايران مىروند مىگذارند و مىدانند كه چرا؛ چون من اينجا هستم و داد مظلوميت آنها را سر مىدهم. من ميل ندارم كه اين وضع عوض شود، مسائلى كه پيش مىآوريد خبرش به ايران برسد، نظرشان را ممكن است عوض كنند و من ميل ندارم. من ميهمان شما هستم. دولت فرانسه بهتر است تجديد نظر كند. من مايل هستم دوستى شما با مردم ايران برقرار باشد.
[شايه: واقعيت اين است كه من براى بحث در زمينه مسائل سياسى نيامدهام. مشكل ما مشكل دولت فرانسه است. از فرصتى كه داديد و مرا پذيرفتيد، تشكر مىكنم. ما براى شما احترام بسيارى قائل هستيم؛
اما در هر حال براى آنكه نقطه ابهامى نباشد، بايد عرض كنم كه ما از قوانين خود عدول نمىكنيم. اين قوانين، ما فوق اشخاص است. با نهايت امانت، مطالب شما را هم به نظر مقامات بالاتر مىرسانم و مجدداً تماس مىگيرم]