بيعارى كنند! خورنده خيلى زياد است نه اينكه عايدات كم است.
ثمره اصلاحات ارضى شاه
اين عايدات نفت كه بايد صرف خود مملكت بشود، صرف اين فقرايى كه در مملكت هستند بشود، اينها براى اصلًا برق و اسفالت و اينها در خود تهران تمام نشده. باز، باز خود تهران برق و اسفالت و آب كه يك چيزهاى اولى است حالا، باز خود تهران ندارد! خود تهران بعضى محلههايش چيزى ندارند. آب ندارند؛ بايد بيايند سر اين شيرهايى كه [نصب شده] است ... اين زاغهنشينهايى كه الآن در تهران هستند، يا چادرنشينهايى كه در تهران هستند و حدود بيست- سى محله هستند- كه صورتشان را براى من داده بودند و الآن پيش من نيست. اينها زندگىشان عجيب است، آن طورى كه نوشته بودند براى من. اينها همانها هستند كه آقا گفتند ما دهقانها را از زير بار نمىدانم ... ارباب و رعيتى به هم خورد و ديگر دهقان شدند همه، و همه چه شدند! اين زاغهنشينهايى كه در اطراف تهران و در خود تهران و محلات تهران الآن ساكن هستند و آنكه حالش خيلى خوب است يك خانه گِلى درست كرده خودش با ده نفر، پانزده نفر، پنج نفر، شش نفر عائله! باقى ديگر با چوب و با- نمىدانم- نى و با اين طور چيزها! اين طورى كه تا حالا براى ما تفصيلش را نوشته بودند، حدود بيست- سى تا محل را اسم برده بودند، فلان جا، فلان جا، فلان جا، اينها زاغهنشين هستند يا چادرنشين هستند يا يك خانههايى اين طورى درست كردهاند. نوشته بود كه اينها در اين طور شرايط هستند كه بعضىشان منزلهايشان در يك گودالى واقع هست كه بايد تا لب خيابان كه مىخواهد بيايد،- نمىدانم- پنجاه تا، صد تا (خيلى زياد نوشته بود من يادم نيست الآن) بايد پله طى بكنند تا بيايند به لب خيابان، آنجا يك جايى كه شير آب است بيايند آب بردارند. اين زن بيچارهاى كه مىخواهد براى بچههايش آب ببرد، بايد كوزه را بردارد از اين گودال در اين زمستان، در اين برف، در اين سرما بردارد، از اين پلهها برود بالا برسد به خيابان به آن شير آب و يك كوزه آب را پر كند و ببرد براى بچههايش! زندگى، خيال نكنيد كه حالا زندگى ايرانىها مرفه است، آن طورى كه در بوقهايشان مىگويند. يك دسته خاصى