از شهرهاى ايران مىخواهند، بروند سؤال كنند. اين يك مطلبى نيست كه پوشيده باشد. شما برويد از هر شهرى از شهرهاى ايران سؤال كنيد كه آقا اين كسى كه از طرف شما وكيل است، كى است اين؟ چه آدمى است؟ اكثر مردم اصلًا نمىشناسند اينها را! نمىدانند كى هستند اينها. اين ملتى كه بايد سرنوشت خودش را خودش معين كند و بايد وكلاى خودش را خودش تعيين كند، اكثر مردم نمىدانند كه اين كى هست ... وقتى اسمش را مىبرند، نمىشناسند او را! اين معناى «دموكراسى تند قاطع» است كه سلب كرده است اين حق مسلّم معلومِ يك ملت را!
سلب آزادى
يك شهر اينها بيايند بگويند فلان شهر؛ خوب مركز تهران است، بيايند بگويند كه اين تهران كه مركز است و اساس است و در اينجا اگر بنا باشد يك آزادى باشد، بايد در تهران باشد كه مركز مثلًا سياستمداران و امثال ذلك است، خوب بيايند بگويند كه كدام يك از اين وكلاى تهران، آزاد مردم رفتهاند پشت صندوق و رأى دادهاند به آنها؟ اينكه يك مطلبى نيست كه بشود سرش را پوشانيد. آقاى كارتر براى كى دارد اين حرفها را مىزند؟ براى كره مشترى مىگويد؟ آخر نيامدهاند آنها اينجا كه گوش و چشم بسته باشند؟ براى مردم دنيا مىگويند؟ كدام مردم دنيا اطلاع ندارند از اين معنا؟ كدام مطبوعات دنيا اطلاع از اين معنا ندارند؟ بله، مطبوعات ممكن است بسيارى شان به نفع آقاى كارتر بنويسند كه نه، دموكراسى، آزاد است، مردم آزاد هستند، همه رأى دادهاند، خودشان وكلايشان را تعيين كردهاند، ممكن است بگويند؛ اما هم آنها كه اگر بگويند مىدانند خلاف مىگويند، هم آقاى كارتر مىداند اين را. نه اينكه كارتر نمىداند؛ مىداند كه اين [شاه] چه آدمى است. مىداند خودش [كه] چه آدمى است، مىداند كه چه آدمى را مأمور كرده است؛ مىداند كه مردم به چه گرفتارى گرفتار هستند.
سانسور مطبوعات
اين راجع به قضيه مسلّمى كه بين مردم است كه از اركان آزادى است و عرض مىكنم دموكراسى است. خوب بياييم سراغ مطبوعات. يك رشته هم، رشته مطبوعات است.