داديد؟ شما چهار نفر را راضى كرديد كه به جان مردم افتادهاند دارند مال و جان مردم را از بين مىبرند. اين چهار نفر را با پول راضى كرديد! يا پول نفت ما را به اينها خورانديد يا چيزهاى ديگر منافع مملكت ما را، و به جان مردم ريختيد. ما مىخواهيم اينها را بيرون بريزيم از مملكتمان، اينها بروند سراغ كارشان. تا حالا چاپيدند بس است؛ بعد بروند جاى ديگر بچاپند.
لزوم تبليغ براى شناساندن مسائل نهضت به دنيا
شما همه موظفيد كه مطالب ايران را بگوييد براى مردم. بگوييد براى اين اروپاييها، براى اين امريكايىها. مطالب را به آنها بگوييد، حالى شان كنيد كه مملكت ايران وضعش اين است. يك مملكت ناراضى الآن پيدا شده؛ و اين مملكت ناراضى با دست امريكا و شوروى و با نوكرى محمد رضا خان پيدا شده است و پدرش، كه مثل اين بود يا يك خردهاى بهتر از اين شايد- شايد. بگوييد آقا، با هر كس ملاقات مىكنيد بگوييد مصايب ايران را اينها بد معرفى كردهاند ايران را. اينها معرفى كردهاند كه اينها يك مردم وحشى هستند كه نمىگذارند اداره بشود مملكت! شماها وحشى هستيد كه نگذاشتيد اين مملكت ما دست خود ما باشد تا ادارهاش بكنيم؛ شما! هر جا شما دست مىگذاريد دست امريكا آنجاست. [در] اين مملكت ارتش را دست مىگذاريم شصت هزار نفر يا چهل و پنج هزار نفر مستشار آنجا هست! حالا دارند كم كم مىروند. [1] فرهنگش را دست بگذاريم دست اينها تويش بوده. مجلسش، مجلس از خود اينهاست، افرادش با ليست اينها تعيين شده! شاهش با دست خود اينهاست! همهاش با دست اينهاست. ما چه چيز داريم ديگر؟ ما هيچ چيز نداريم الآن. اقتصاد ما داريم؟ همهاش دست اينهاست؛ همهاش. همهاش با خيانت اين مردم و جنايات آنها- اربابها- دارد مىشود.
ما مىخواهيم يك مملكتى باشد دست خود شماها؛ دست اين سر و پابرهنه هايى كه دارند گرسنگى مىخورند. براى اينها فكر بكنيد شماها. مىخواهيم دست يك دستهاى
[1] از اواسط سال 57 خروج امريكايىها از ايران آغاز شد. در زمان اين سخنرانى تعداد امريكايىها در ايران حدود بيست هزار نفر بود و در اواسط آذر ماه (عاشورا) به دوازده هزار نفر رسيد.