تمايزش با آن اسلامى كه در قانون اساسى منظور شده است چيست؟ آيا در طرح مسأله حكومت اسلامى، بيشتر نظر به مسائل اجتماعى اسلام است يا مسائل سياسى اسلام؟ آيا منظور از اجراى دقيق احكام اسلام اين است كه فى المثل دست دزد را از اين به بعد قطع كنيد؟ چگونه برداشتى داريد؟]
- مطلب مورد نظر اين است كه نظامى كه مخالف نظام اسلام است در همه چيز، هم فرهنگش بر خلاف نظام اسلام است، هم ارتشش، و هم اقتصادش، و هم سياستش، بايستى منقلب شود و نظام اسلامى تحقق پيدا كند. پس از اينكه نظام اسلامى تحقق پيدا كرد، آن وقت مجلس هست، آراى وكلاى مجلس هست، تمام اينها هست ...، ما مىخواهيم همه احكام اسلامى را جارى كنيم و عملًا ثابت خواهيم كرد كه احكام اسلام مترقى است و بهتر از اين است كه دزد را ببرند و دزد بيرون بياورند.
[مىخواهيم بفهميم درباره بعضيها كه مىگويند، حضرت آيت اللَّه برنامه واضحى ندارند و آنچه كه طرح مىكنند يك سرى شعار است و شايد اختلاف شخصى بين شاه و ايشان است؛ مىخواهم درباره تمام اينها صحبت بفرماييد. آيا اختلاف شخصى وجود دارد؟ چرا يك برنامه اقتصادى واضحى نداريد؟]
- اما برنامه: خيال مىكنند برنامه در كار نيست. خير، برنامه هست، اسلام برنامه دارد، ما خودمان هم برنامه داريم، لكن برنامه اسلام است و مترقى و بهتر از برنامههايى است كه به دست استعمارگران پياده شده است. اما اينكه اختلاف شخصى در كار باشد، ابداً من اختلاف شخصى با كسى ندارم. اگر اختلاف شخصى مىبود ممكن بود من بگذرم و مىگذشتم. اختلاف، اختلاف اسلامى است و اين شخص با مصالح اسلام و مصالح كشور مسلمين مخالفت و خيانت كرده است و بنا بر اين، مسأله چيزى نيست كه كسى بتواند از آن بگذرد.
آيا شما برنامه اقتصادى معينى داريد؟ من پاسخ مسأله خصومت شخصى را فهميدم، و لكن آيا حضرت عالى برنامه واضح و مشخصى داريد؟]
- بلى، برنامه مشخص و واضحى داريم. برنامه اسلام، مشخص و واضح است.