انجام بدهند، مىخواهند غير مستقيم اين كار را انجام بدهند كه به مردم بفهمانند كه آقا توبه اين آقا اين است! اين توبهاى كه دارد مىكند و در پيشگاه ملتْ عذرِ تقصير مىخواهد و التزام مىدهد و ضمانت مىكند، اين الآن كه توى زبانش التزام و ضمانت است زير عبايش تفنگ است! اين را ملت باورش بيايد؟! كدام ملت، كدام احمق باورش مىآيد اين را؟! چه كسى اين مطلب را باورش مىآيد؟ آنها هم كه مطالعه در حال شما نكردهاند، آخر باورشان مىآيد يك همچو مطلبى كه با هم تو اين كار را دارى انجام مىدهى؟ كسى احتمال مىدهد كه نظامى بدون اينكه شاه امر بكند آدم بكشد؟! نظامى به روى مردم آتش روشن كند بدون اينكه امر مستقيم شاه در اين مسأله باشد؟!
اينها در اين جلسهاى كه داشتند فكر عليلشان به اين منتهى شد كه بياييد يك كارى بكنيم كه اعليحضرت را مصون نگه داريم و بگوييم كه آقا توبه كار است لكن نظامى، خودش كار خودش را انجام بدهد! اينها نظامى هستند كه اين را انجام مىدهند نه شاه! و جورى اينها ترتيب آن را دادند كه خود مطلب- متن قضيه- مطلب را روشن كرد كه چه هست: همان قضيه دم خروس است! متن قضيه معلوم بود كه اين يك صورتسازى است. و به نظر انسان مىرسد كه اينهايى كه اين مطلب را تنظيم كردهاند، با اينكه از آن طرف ديدند كه رياكاريها به جايى نرسيد، حكومت نظامى و سرنيزه هم به جايى نرسيد، خوب، ضم اين دوتا، ضم [لا] شىء به لاشىء است، ضم هيچى به هيچى است؛ آن به جايى نرسيد، اين هم به جايى نرسيد، خوب دوتايش هم همان است ديگر! به جايى نمىرسد. اينها در عين حالى كه اين معنا را ديدند، اين طرح را دادند كه مردم در خود طرح بفهمند كه مسأله اين نيست كه ايشان مىگويد من توبه كردم و يك انتخابات آزادى و يك- عرض مىكنم- مملكت صحيحى و مستقلى و آزادى بعد از اين من تحويل مىدهم. همين حالايى كه دارد مىگويد «استغفر اللَّه» و «التوبه»، همين حالا مسلسلهاى او با امر او دارند مردم را مىكشند! همين حالا كه «التوبه» او باز قلمش خشك نشده، قم را به آتش زدند، زنجان را به آتش زدند. ساير مملكت هم حتماً اين چيزها هست كه ما لا بد تا عصرى يا شبى اطلاع پيدا مىكنيم. نمىشود اين مردم را ديگر بازى داد؛ فكر ديگر بايد